گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

عیسی مریم بمردی برگذشت

دید او را معبدی کرده بدشت

معبدی زیبا و محرابی درو

سبزه زاری چشمهٔ آبی درو

گفت هان ای زاهد یزدان پرست

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

پادشاهی بود مجنون را بخواند

پیش تخت خویش بر کرسی نشاند

گفت چندین درجهان صاحب جمال

تو چرا گشتی ز لیلی گنگ و لال

پس بتان را خواند از هر سوی او

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

پادشاهی را غلامی خوب بود

گوئیا نوباوهٔ یعقوب بود

رنگ رویش رنگرز گلنار را

پیچ مویش زهر داده مار را

مردم چشمش که مشک اندام بود

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

علتی محمود را گشت آشکار

شد ز مدهوشی سه روز و شب ز کار

در سه روز و شب نجنبید او زجای

عقل زایل تن در افتاده ز پای

وی عجب آنگه که شاه حق شناس

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

از سریست این سر که در روز جزا

باز خوانند امتان با انبیا

لیک فردا دوستانش را بناز

تا ابد دایم بحق خوانند باز

دوستی نبود که در وقت بلا

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

خواجهٔ را طوطی چالاک بود

زهر با سر سبزیش تریاک بود

مدت یکسال میدادش شکر

تا بنطق آید شکر ریزد مگر

روز و شب در کار او دل بسته بود

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

کرد آن دیوانه رامردی سؤال

گفت هان چونی تو ای شوریده حال

گفت بر هر پهلوئی گشتم براه

هم بتر من آمدم بیگاه و گاه

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۱ - المقالة الثانیة و الثلثون

 

سالک آمد پیش موسی ناصبور

موسم موسی بدید از کوه طور

گفت ای نور دو عالم ذات تو

نه فلک ده یک زنه آیات تو

ای بشب گنج الهی یافته

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

میرزادی بود بس خورشید چهر

از قدم تا فرق چون خورشید مهر

مشک موئی تنگ چشمی دلبری

هر دو لعلش شیر و شهد و شکری

چون بترکی گفتنش رای آمدی

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

نوح منصور آن شهشنشاه جهان

یک پسر داشت ای عجب ماه جهان

یوسفی کز نوح یعقوبیش بود

بیش از اندازه بسی خوبیش بود

رخش حسن او چو گرد انگیختی

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

گشت مجنون در بیابانی مقیم

بود آنگاهی زمستانی عظیم

آتشی بر کرده بود آن بی خبر

گرم می شد دل ز آتش گرم تر

از بر لیلی کسی آمد فراز

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

گفت چون یعقوب بر عزم سفر

رفت از کنعان برون پیش پسر

مصریان بی پا و سر برخاستند

پای تا سر مصر را آراستند

چون زلیخا را خبر آمد ازآن

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

یک شبی محمود شاه حق شناس

اشک می افشاند بر روی ایاس

جامه چون از اشک خود درخون کشید

موزهٔ او عاقبت بیرون کشید

طشت آورد و گلاب آن نیک نام

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و الثلثون

 

سالک جان بر لب دل پر نیاز

گفت با داود داء ود باز

کای به داودی جهان معرفت

از ودودت ود میبینم صفت

جمع شد سر محبت صد جهان

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۲ - فی الحكایة

 

خواند داود پیامبر شست سال

بر سر خلقان زبور ذوالجلال

ای عجب آواز چون برداشتی

عقل رابر جای خود نگذاشتی

باد از رفتن باستادی خموش

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

گفت محمود آن خدیو کامگار

میخرید از بهر خود برده هزار

پس ایاز پاک دل را آن زمان

در مکاس جمله بستد رایگان

آن غلامان میشدند از دور پیش

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۴ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود جامی لعل در دست ایاس

قیمت او برتر از حد و قیاس

شاه گفتش بر زمین زن پیش خویش

بر زمین زد تا که شد صد پاره بیش

شور در خیل و سپاه افتاد ازو

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۵ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود آن دیوانهٔ از عشق مست

کرد بر بالای خاکستر نشست

هر زمانی باز میخندید خوش

استخوانی باز میرندید خوش

سایلی گفتش که هین برگوی حال

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۶ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود اندر خدمت سلطان کسی

کرده بود او خدمت سلطان بسی

خواندش یک روز شاه حق شناس

گفت کردی خدمت ما بی قیاس

چون تو حاجتمندی و من پادشاه

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۷ - الحكایة ‌و التمثیل

 

عاشقی میرفت سوی حج مگر

شد بر معشوق بر عزم سفر

گفت اینک در سفر افتاده ام

هرچه فرمائی بجان استاده ام

در زمان معشوق آن مرد نژند

[...]

عطار
 
 
۱
۱۱۹۱
۱۱۹۲
۱۱۹۳
۱۱۹۴
۱۱۹۵
۶۵۱۳