سالک آمد پیش موسی ناصبور
موسم موسی بدید از کوه طور
گفت ای نور دو عالم ذات تو
نه فلک ده یک زنه آیات تو
ای بشب گنج الهی یافته
از شبانی پادشاهی یافته
در شبانی گر رمه کردی بدست
بلکه در یک شب همه کردی بدست
تو چه دانستی که با چندین رمه
آن همه حاصل کنی با این همه
از گلیمی آمدی بیرون کلیم
در شبانی پادشا گشتی مقیم
در همه آفاق روزان و شبان
این چنین روزی نیابد یک شبان
روزیت چون در شبانی شد قوی
در شبانی ختم کردی شبروی
چون شنود انی انا اللّه گوش تو
هفت دریا خاست از یک جوش تو
آتش حضرت ز راهت در ربود
کهربای حق چو کاهت در ربود
بود تا آتش ز تو صد ساله راه
تو بیک جذبه شدی آنجایگاه
کرد آن آتش جهان بر تو فراخ
ای همه سر سبزی آن سبز شاخ
چون شدی بیخود ز کاس اصطناع
کرد جان تو کلام حق سماع
از حجب چون آن کلام آمد بدر
گشت یک یک ذره داودی دگر
صد جهان پرعقل بایستی و هوش
تا شدی آنجایگه جاوید گوش
این چنین دولت که جاویدان تراست
خاص سلطانی و خود سلطان تراست
گر کنی یک ذره دولت قسم من
در دو عالم با سر آید اسم من
موسی عمرانش گفت ای سوخته
تانگردی آتشی افروخته
جان نسوزی تن نفرسائی تمام
ره نیابی سوی جانان والسلام
اول از هستی خود بیزار شو
پس بعشق نیستی در کار شو
گر شوی در نیستی صاحب نظر
در جهان فقر گردی دیده ور
فقر کلی نقد خاص مصطفاست
بی قبول او نیاید کار راست
چون بدیدم فقر و صاحب همتیش
خواستم از حق تعالی امتیش
چون تو هستی امت او شاد باش
بندگی او کن و آزاد باش
راه او گیر و هوای او طلب
در رضای حق رضای او طلب
مرده دل مردی تو و راهیست دور
زنده کن جان از دم صاحب زبور
سالک آمد پیش پیر پاک ذات
شرح دادش آنچه بود از مشکلات
پیر گفتش جان موسی کلیم
عالم عشق است و دریای عظیم
در جهان عشق او دارد سبق
عشق را او میسزد الحق بحق
عشق دولت خانهٔ هر دو جهانست
هرکه عاشق نیست داوش در میانست
روی میباید بخون خویش شست
تا بود در عشق مرغ جانت چست
عاشقی در عشق اگر نیکو بود
خویشتن کشتن طریق او بود
هر کرا با عشق دمسازی فتاد
کمترین چیزیش جانبازی فتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، سالکی به نزد موسی ناصبور میآید و دربارهٔ مقام و ویژگیهای او سخن میگوید. او موسی را به خاطر دستیابیاش به حکمت و قدرتهای الهی تحسین میکند و به او میگوید که چگونه از شبانی به مقام سلطانی رسیده است. سپس پیر دیگری به سالک میگوید که عشق و فقر کلید آزادگی و دستیابی به کمال انسانی هستند. عشق را به عنوان منبعی از نیکی و پیشرفت معرفی میکند و تأکید میکند که باید از خودخواهی بگذرد و در مسیر عشق و بندگی حقیقی قدم بردارد. عشق و فقر به عنوان دو اصل مهم مطرح میشوند که برای رسیدن به حقیقت و کمال ضروریاند.
هوش مصنوعی: سالک به سوی موسی سختگیر آمد و در زمان موسی، منظره کوه طور را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: گفت: ای نور دو جهان، تو همچون آسمان نیستی، بلکه تو نشانه و آیههای خاصی داری.
هوش مصنوعی: ای کسی که در شب، گنجی الهی پیدا کردهای، از نقش شبانی به مقام پادشاهی رسیدهای.
هوش مصنوعی: اگر شبانی نتوانستی گله را به درستی نگهداری، حداقل در یک شب همه را یک جا جمع کن.
هوش مصنوعی: تو چه میدانی که با داشتن این همه گوسفند چقدر محصول میتوانی به دست آوری با این همه زحمت؟
هوش مصنوعی: تو از یک فرش ساده و معمولی بیرون آمدی و در جهان شبانی به مقام پادشاهی رسیدی.
هوش مصنوعی: در تمام نقاط دنیا، در روزها و شبها، هیچکس نمیتواند مانند این روز را پیدا کند که شبانی وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر روزی تو در شب تن به کار دادهای، قوت و توانمندیات در شب به اوج میرسد و در این راه، شب را به خوبی به پایان میرسانی.
هوش مصنوعی: زمانی که بشنوی که من هستم الله، گوش تو مانند هفت دریا به خاطر یک جرقه از تو به هیجان میآید.
هوش مصنوعی: آتش الهی از مسیر تو (و محبت تو) کهربای حقیقت را به سویی میکشاند، همچنان که کاه را میبرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آتش عشق تو وجود دارد، صد سال هم که بگذرد، تو به یک جاذبه خاص رسیدهای و در آن مقام قرار گرفتهای.
هوش مصنوعی: آتش جهان به تو گشوده است و تو را به شادی میبرد، ای موجودی که همه جا سرسبز و پرطراوتی، مانند شاخی سرسبز.
هوش مصنوعی: وقتی که از خود بیخود شدی، روح تو کلام حق را با شوق و شور میشنود.
هوش مصنوعی: از حیا و خجالت که آن سخن بیرون آمد، یکی یکی زرق و برقهای داوودی از بین رفت.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آن مکان جاودان، باید عقل و هوش بسیار زیادی داشته باشی.
هوش مصنوعی: اینگونه سعادت که همواره پایدار است، مخصوص مقام پادشاهی است و خود تو نیز همان پادشاهی.
هوش مصنوعی: اگر اندکی از خوشبختی را به من ببخشی، قسم به خدا در دو جهان با افتخار نام من بر زبانها جاری خواهد شد.
هوش مصنوعی: موسی به آن شخصی که سوخته و در آتش قرار گرفته بود گفت: ای کسی که در آتش هستی، تو در حال تجربهای سخت و داغ هستی که ناراحتی و رنج را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: اگر برای جان خود دلسوزی نکرده و از تن خود مراقبت نکنید، هیچگاه نخواهید توانست به معشوق برسید و ارتباطی برقرار کنید. پایان کلام این است که باید به خود اهمیت دهید تا بتوانید به عشق واقعی دست یابید.
هوش مصنوعی: ابتدا از وجود خود دل بکن و سپس به عشق آنگونه از بودن خود بپرداز.
هوش مصنوعی: اگر در بیوجودی به درستی نگاه کنی، در دنیای فقر به روشنی مینگری.
هوش مصنوعی: فقر کلی به معنای ناداری و کمبود است که فقط منحصر به ویژگیهای خاص خود مصداق میشود و بدون پذیرش او، هیچ کار درستی انجام نخواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی فقر را دیدم و همت بلند او را، از خداوند خواستم که او را به نعمت و برکت برساند.
هوش مصنوعی: تو که پیرو او هستی، خوشحال باش و اطاعتش را بکن، زیرا در این حالت آزاد خواهی بود.
هوش مصنوعی: به راه او گام بگذار و در پی حال و هوای او باش؛ در رضایت حق، رضایت او را جستجو کن.
هوش مصنوعی: دل مردی بیروح است و راهش طولانی است. جان خود را با دم خداوندی که زبور را نازل کرده، زنده کن.
هوش مصنوعی: سالک نزد پیر یگانه رفت و مشکلاتی که بر او حادث شده بود را برایش توضیح داد.
هوش مصنوعی: پیر به او گفت که جان موسی، نمایانگر عشق و معرفت است و همچون دریایی وسیع و عمیق میباشد.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، او جلوتر است و واقعاً عشق را به حق میسازد.
هوش مصنوعی: عشق، یک گنجینه است که در زندگی این جهان و آن جهان ارزش دارد. هرکس که عاشق نیست، در حقیقت در گرداب مشکلات و ناامیدیها گیر افتاده است.
هوش مصنوعی: برای اینکه در عشق، جانت سرزنده و پرنشاط باشد، باید روی خود را با خون خویش شستشو دهی.
هوش مصنوعی: عشق واقعی اگر به خوبی مورد توجه قرار گیرد، راهی است که انسان باید خود را فدای آن کند.
هوش مصنوعی: هر کس که با عشق همدل و همنوا شود، حتی کمترین چیزش هم به خاطر عشق فدای آن میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.