گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

آن یکی در پیش شیر دادگر

ذم دنیا کرد بسیاری مگر

حیدرش گفتا که دنیا نیست بد

بد توئی زیرا که دوری از خرد

هست دنیا بر مثال کشتزار

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

پور ادهم کو دلی بیخویش داشت

قرب صد اشهب در آخور بیش داشت

گرچه دارالملک حکمش بلخ شد

بلخ شد تصحیف یعنی تلخ شد

جان شیرینش که پر تعظیم بود

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

گفت بوسعد آن امام ارنبی

مجلسی میگفت از قول نبی

ره زده از در درآمد قافله

ترک کرده حج دلی پر مشغله

آمدند آن جمع بهر زاد راه

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

آن جوانی بود الحق بی خبر

رفت پیش شیخ حلوائی مگر

گفت من عمری بخون گردیده ام

بی سر و بن سرنگون گردیده ام

هم ریاضتها کشیدم بیشمار

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

سائلی پرسید از آن شوریده حال

گفت اگر نام مهین ذوالجلال

میشناسی بازگوی ای مرد نیک

گفت نانست این بنتوان گفت لیک

مرد گفتش احمقی و بی قرار

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

ابن ادهم کرد ازان رهبان سؤال

کز کجا سازی تو قوتی حسب حال

گفت از روزی دهنده بازپرس

روزیم او میدهد زو راز پرس

چون بظاهر روزیئی بینی حلال

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

شیخ گرگانی مگر آن شمع شرع

میشد اندر شارعی با جمع شرع

بود آن وقتی نظام الملک خرد

اطلسش مییافتند او زیر برد

با گروهی کودکان بیخبر

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۱ - المقالة الثلثون

 

سالک آمد نوحه گر در پیش نوح

گفت ای شیخ شیوخ و روح روح

عالمی دردی و دریای دوا

آدم ثانی و شیخ انبیا

خشک سال عالم از کنعان تراست

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

کاملی گفتست از اهل یقین

گر جهودان جمله بگزینند دین

زآن مرا چندان نیاید دلخوشی

کز سر دردی کسی بی سرکشی

در ره این درد آید دردناک

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

مرغکیست استاده چست افتاده کار

نیست بر شاخش چو هر مرغی قرار

جملهٔ شب تا بروز او نعره زن

می در آویزد به یک پا خویشتن

جملهٔ شب بی قراری میکند

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

پیر زالی بود با پشتی دو تاه

کشته بودندش جوانی همچو ماه

پیش مادر آن پسر را بر سپر

باز آوردند در خون جگر

پیرزن آمد بضعف از موی کم

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

بود مجنونی به نیشابور در

زو ندیدم در جهان رنجورتر

محنت و بیماری ده ساله داشت

تن چو نالی و زفان بی ناله داشت

سینه پر سوز و دل پر درد او

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

گفت دزدی را گرفت آن سر فراز

در میان جمع دستش کرد باز

دزد نه دم زد از آن نه آه کرد

برگرفت آن دست و عزم راه کرد

همچنان خاموش میبرید راه

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

ناقلی در پیش آن شیخ کبیر

گفت هر روزی یکی داننده پیر

میکند ختمی و در عمری دراز

کار او انیست گفتم با تو باز

شیخ گفتش زان همه قرآن دمی

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

گشت لیلی پیش از مجنون هلاک

بود غایب آن زمان مجنون پاک

عاقبت مجنون چو با آنجا رسید

آنچه نتوانست دید آنجا شنید

آن یکی گفت ای دلت پر شور او

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

بود سلطان را زنی همسایهٔ

کز نکوئی داشت آن زن مایهٔ

لشکر عشقش درآمد بی قیاس

شد بصد دل عاشق روی ایاس

از وصالش ذرهٔ بهره نداشت

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

برد مجنون را سوی کعبه پدر

تادعا گوید شفا یابد مگر

چون رسید آنجایگه مجنون ز راه

گفت اینجا کن دعا اینجایگاه

گو خداوندا مرا بی درد کن

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۱۱ - الحكایة و التمثیل

 

شد جوانی پیش پیری نامدار

دید او را کرده در کنجی قرار

بود تنها هیچکس با او نبود

یک نفس یک همنفس با او نبود

گفت تنها مینگردی تنگدل

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۱۲ - الحكایة و التمثیل

 

لشکر محمود نیرو یافتند

در ظفر یک طفل هندو یافتند

طرفه شکلی داشت آن طفل سیاه

از ملاحت فتنهٔ او شد سپاه

آخرش بردند پیش شهریار

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و یکم » بخش ۱ - المقالة الحادیة الثلثون

 

سالک جان کرده بر خلعت سبیل

چون خلالی باز شد پیش خلیل

گفت ای دارای دارالملک جان

خاک پایت قبلهٔ خلق جهان

از سه کوژت راستی هر دو کون

[...]

عطار
 
 
۱
۱۱۹۰
۱۱۹۱
۱۱۹۲
۱۱۹۳
۱۱۹۴
۶۵۱۳