پور ادهم کو دلی بیخویش داشت
قرب صد اشهب در آخور بیش داشت
گرچه دارالملک حکمش بلخ شد
بلخ شد تصحیف یعنی تلخ شد
جان شیرینش که پر تعظیم بود
یافت قلب بلخ کابراهیم بود
چون غم فقرش درآمد شاد شد
فقر چون دید از همه آزاد شد
گرچه روی دین ازو آراستند
شد سوی حمام سیمش خواستند
بر درحمام در حال اوفتاد
همچو مرغی بی پر وبال اوفتاد
گفت چون در خانهٔ شیطان مرا
نیست با دستی تهی فرمان مرا
رایگان در خانهٔ رحمن شدن
کی توان نتوان شدن نتوان شدن
چون بدید آدم که سرکار چیست
قصد دنیا کرد و عمری خون گریست
گر توهم فرزند اوئی خون گری
کم مباش از ابر ز ابر افزون گری
خون گری چون نیست بر گریه مزید
کآب چشم افتاد چون خون شهید
نرگس چشمت گر آرد شبنمی
نقد گردد آب رویت عالمی
قطرهٔ اشک تو در سودا و شور
آتش دوزخ بمیراند بزور
هرچه زاینجا میبری آن زان تست
نیک و بد درد تو و درمان تست
توشه ز اینجا بر که آدم گوهری
کان بری آنجا کز اینجا آن بری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و وضعیت روحی پور ادهم میپردازد. او دلی سرشار از عشق و شور دارد و برغم مشکلات، به دنبال آزادی و رهایی از فقر است. شاعر به تلخیهای زندگی و سختیهای آن اشاره کرده و از سرنوشت غمبار آدمی در این دنیا سخن میگوید. او به تلاش برای کنار آمدن با فقر و درد و رنجهای زندگی اشاره میکند و به این نکته میپردازد که انسان باید از دنیا فرار نکند بلکه باید با آن روبرو شود. در نهایت، شعر به این نکته میرسد که هر چیز در این دنیا به نوعی درد و درمان است و باید در پی توشهای برای زندگی ابدی بود.
هوش مصنوعی: پسر ادهم، دلی داشت که به هیچ چیز وابسته نبود و بیش از صد اسب، در جایش نگهداری میکرد.
هوش مصنوعی: هرچند که مقر حکومتی به بلخ منتقل شد، اما به نوعی بلخ به تلخی تبدیل شد.
هوش مصنوعی: روح شیرین او که مورد احترام بود، قلب شهر بلخ را مانند ابراهیم نبی در بر داشت.
هوش مصنوعی: وقتی که غم فقر در زندگیاش رخ نمایان کرد، او در واقع از قید و بندهای مختلف آزاد شد و به نوعی احساس خوشحالی کرد.
هوش مصنوعی: اگرچه برای زیبایی ظاهری به او زینت دادهاند، اما در واقع او به سوی جایی میرود که در آن آرامش و تطهیر پیدا کند.
هوش مصنوعی: در آستانه حمام، شخصی به طرز ناگهانی و بیدفاع مانند مرغی که پر و بال ندارد، به زمین افتاده است.
هوش مصنوعی: گفت وقتی که در خانهٔ شیطان هستم و دستانم خالی است، نمیتوانم از او فرمانی بگیرم.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که نمیتوان به آسانی و بدون زحمت به جایگاه خاصی نزد خداوند رسید. برای کسب مقام یا نعمتهای الهی، تلاش و کوشش لازم است و نمیتوان تنها با آرزو، به این اهداف دست یافت.
هوش مصنوعی: وقتی آدم متوجه شد که زندگی چه موضوعاتی دارد، به فکر دنیای مادی افتاد و برای آن، مدت زیادی اشک ریخت.
هوش مصنوعی: اگر تو فرزند او هستی، مانند باران نبار و کمتر گریه کن؛ بلکه از ابر بیشتر برآی.
هوش مصنوعی: وقتی اشکی از چشمان جاری نیست، گریه چندان فایدهای ندارد، چرا که اشک چشم مانند خون شهید به ارزش خود نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر قطرهای شبنم از چشمان زیبای تو بریزد، زیبایی روی تو میتواند جهانی را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: قطره اشکی که از چشمان تو به خاطر عشق و غم میریزد، میتواند با شدت و قدرتی که دارد، آتش جهنم را خاموش کند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از اینجا میبری، از آن توست. خوب و بد آن درد و درمان تو نیز به خودت مربوط است.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به سفر و جستجوی روحی اشاره دارد. به این معناست که باید از این مکان (دنیا) آموختههایی کسب کنی و برای سفر به مقصدی والا آماده شوی، جایی که ارزش و معنای بالاتری دارد. در واقع، فرد را تشویق میکند که خود را پرورش دهد تا بتواند به هدف نهایی خود برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.