آن جوانی بود الحق بی خبر
رفت پیش شیخ حلوائی مگر
گفت من عمری بخون گردیده ام
بی سر و بن سرنگون گردیده ام
هم ریاضتها کشیدم بیشمار
هم شب و هم روز بودم بیقرار
نه بدیدم هیچ در عمری دراز
نه رسیدم من بهیچی مانده باز
شیخ گفتش تو غلط کردی مگر
کانچه جستی یافتی جان پدر
تو بهر کاری که رؤیت داشتی
یافتی چون کار آن پنداشتی
آنچه تو جوئی درین ره آن دهند
کفر ورزی کی ترا ایمان دهند
خواجه بس کورست و ناقد بس بصیر
هرچه خواهی برد خواهد گفت گیر
گر نخواهی برد چشمی زین جهان
کور میری کور خیزی جاودان
هر زمان زخمی زنی برجان خود
درد میدانی مگر درمان خود
یک نفس گوئی غم جان نیستت
هر نفس جز ماتم نان نیستت
آنچه آدم را ز گندم اوفتاد
عقل را از نفس مردم اوفتاد
یاد کرد نفس را در هر نفس
گوئیا نام مهین نانست و بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، جوانی به نزد شیخ حلوایی میرود و از ناآگاهی و سختیهای زندگیاش شکایت میکند. او میگوید که عمرش را به جستوجو گذرانده، اما هیچ چیز ارزشمندی نیافته است. شیخ به او توضیح میدهد که او در جستوجوی خود اشتباه کرده و آنچه یافته، بر اساس نگرش و تلاش خودش بوده است. هر کس باید نتیجه کار خود را ببیند و اگر به چیز معتبر و معتبری دست نیابد، به خاطر نادانی و کفر خودش است. شیخ همچنین اشاره میکند که هر چه انسان بخواهد، در این دنیا باید خود را برای آن آماده کند و گرنه تنها در غم و اندوه باقی خواهد ماند. این متن یادآور اهمیت خودشناسی و تلاش صحیح در زندگی است.
هوش مصنوعی: یک جوانی بود که به راستی بیخبر بود و به سوی شیخ حلوایی رفت.
هوش مصنوعی: او میگوید که من تمام عمرم را در تعلیم و یادگیری گذراندهام، اما در نهایت بدون نتیجه و بیاحساسی به زمین افتادهام.
هوش مصنوعی: من تمرینات زیادی را انجام دادم، چه در روز و چه در شب، همیشه در حال نگرانی و بیقراری بودم.
هوش مصنوعی: در طول عمرم هیچ چیز خاصی را ندیدم و به هیچ موفقیتی دست نیافتم.
هوش مصنوعی: شیخ به او گفت: تو اشتباه کردی، مگر اینکه آنچه را که دنبال آن بودی، پیدا کردی، جان پدر.
هوش مصنوعی: تو برای هر کاری که دیدی و خواستی، همان چیزی را به دست آوردی که در ذهنت تصور کردی.
هوش مصنوعی: هر آن چیزی را که در این مسیر جستجو میکنی، به تو داده میشود. اگر در این راه کافر باشی، هرگز به تو ایمان نخواهند داد.
هوش مصنوعی: بسیاری از مردم نادان و بیخبر هستند، اما کسانی هم هستند که به خوبی میتوانند ببینند و درک کنند. به هر حال، هرچه بخواهی به تو خواهند گفت که چه باید بکنی.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی چشمی از این دنیا ببینی، همیشه در تاریکی و نادانی زندگی خواهی کرد و هرگز نخواهی توانست به حقیقت دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: هر وقت که زخم و رنجی به جانت وارد میشود، میدانی که این درد چه معنایی دارد؛ مگر اینکه به فکر درمان و بهبود خود بیفتی.
هوش مصنوعی: هرگز نگو که غم جانت نیست، زیرا هر نفسی که میکشی، جز سوگ و غم نان چیزی نیست.
هوش مصنوعی: آنچه که باعث میشود انسان از خوبیها دور شود، رفتارهای ناپسند و نفس خودخواهی اوست که عقلش را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در هر نفسی که میکشم، به یاد نفس خود هستم، گویی فقط نام اصلیام همین است و چیز دیگری ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.