عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
چون به چین افتاد اسکندر ز راه
داشتش فغفور چین در چین نگاه
کرد بزمی آنچنان شاهانه راست
کان صفت ناید بصد افسانه راست
چند کاسه پیش اسکندر نهاد
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
عامربن قیس قطب نه فلک
ترهٔ یک روز می زد بر نمک
پس خوشی میخورد بی نان تره او
مینشد از جای خود یک ذره او
سایلی گفتش که ای مرد بلند
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
پیش آن دیوانهٔ شد پادشا
گفت از من حاجتی خواه ای گدا
گفت دارم من دو حاجت در جهان
بو که از شاهم برآید این زمان
اول از دوزخ چو خوش برهانیم
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
آن یکی دیوانه را میتاختند
کودکانش سنگ میانداختند
درگریخت او زود در قصر عمید
بود او در صدر آن قصر مشید
دید در پیشش نشسته چند کس
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و چهارم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل
کودکی با خویش تنها ساختی
جوز با خود جمله تنها باختی
آن یکی پرسید از وی کای غلام
از چه تنها جوز میبازی مدام
گفت میری دوست میدارم بسی
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۱ - المقالة الخامسة و العشرون
سالک آمد پیش حیوان دردناک
نه امید امن ونه بیم هلاک
طالب اوحی شده دل پر شعاع
سبع هشتم باز میجست از سباع
گفت ای جویندگان راهبر
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
شیر دین سفیان ثوری شمع شرع
گفت قوم خویش را کای جمع شرع
لذت و خوشّی خوردن در طعام
بیش چندان نیست کز لب تا بکام
این قدر ره صبر کن آسان بود
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
موسی عمران یکی شاگرد داشت
کو به استادی بسی سر میفراشت
شد به شهری دور از موسی مگر
مینیامد دیرگاه از وی خبر
جست بسیاری ازو موسی نشان
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
آن یکی را دیگری سخت
بز گرفتی تو مرا ای شور بخت
گفت مجنونیش چون هستی تو خر
گر بزی بیشت نگیرد غم مخور
هرکه او صورت پرستی پیشه کرد
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
بود برنائی بغایت کاردان
تیز فهم و زیرک و بسیار دان
از شره پیوسته در تحصیل بود
سال تا سالش دو شب تعطیل بود
با همه خلق جهان کاری نداشت
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل
در رهی میشد سنایی بیقرار
دید کناسی شده مشغول کار
سوی دیگر چون نظر افکند باز
یک مؤذن دید در بانگ نماز
گفت نیست این کار خالی از خلل
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و پنجم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
مرگ را مردی بجان مشتاق شد
پیش خواجه بوعلی دقاق شد
گفت من از دست شیطان رجیم
می ندارم ذرهٔ از مرگ بیم
هر دمم جان گوئیا شیطان برد
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۱ - المقالة السادسة و العشرون
سالک آمد پیش شیطان رجیم
گفت ای مردود رحمن و رحیم
ای در اول مقتدای خواندگان
وی در آخر پیشوای راندگان
ای به یک بیحرمتی مفتون شده
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
آن شنودی تو که مردی از رجال
کرد از ابلیس سرگردان سؤال
گفت فرمودت خداوند ودود
از چه آدم را نکردی آن سجود
گفت میشد صوفئی در منزلی
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
بامدادی رفت ابلیس لعین
تا به درگاه نبی العالمین
هم ز سلمان هم ز حیدر بارخواست
برنیامد کوژ رو را کار راست
گفت پیغامبر که او را بار نیست
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
صاحب اطفالی ز غم میسوختی
خار کندی تا شب و بفروختی
بود بس درویش و پیر و ناتوان
مانده در اطفال و در جفتی جوان
تا که نشکستی تنش صد ره نخست
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۱ - المقالة السابعةو العشرون
سالک دلدادهٔ بیدل دلیر
پیش جن آمد ز جان خویش سیر
گفت ای پوشیده از غیرت جمال
خیمهٔ خاص تو از خدر خیال
تو چو جان از انس پنهان آمدی
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
گفت با مجنون شبی لیلی براز
کای بعشق من ز عقل افتاده باز
تا توانی با خرد بیگانه باش
عقل را غارت کن و دیوانه باش
زآنک اگر تو عاقل آئی سوی من
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
بود مجنونی عجب نه سر نه بن
کز جنون گستاخ میگفتی سخن
زاهدی گفتش که ای گستاخ مرد
این مگوی و گرد گستاخی مگرد
بس خطاست این ره که میجوئی مجوی
[...]
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هفتم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل
گفت آن دیوانه با عیشی چو زهر
روز عیدی بود بیرون شد ز شهر
دید خلقی بی عدد آراسته
هر یک از دستی دگر برخاسته
او میان جمله میشد بی خبر
[...]