عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
فتاده هر سه تن حالی پریشان
ستاده ماهرویان گرد ایشان
عطار » خسرونامه » بخش ۶۳ - آگاهی یافتن شاپور از آمدن فرّخ و گلرخ و گرفتاری گل و گریختن فرّخ
چو چشم افتاد فرّخ را بر ایشان
بجای آورد آن حال پریشان
عطار » خسرونامه » بخش ۶۳ - آگاهی یافتن شاپور از آمدن فرّخ و گلرخ و گرفتاری گل و گریختن فرّخ
طلب کردند بسیارش ز خویشان
نمیآمد مُقریک تن از ایشان
عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو
چو دیدندش چنان یاران و خویشان
چگویم من که چون گشتند ایشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۴ - درونش از دو عالم فرد باشد
شب و روزم از این حالت پریشان
همی ترسم بگیرم حال ایشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۱ - در بیان اقسام اهل ایمان
مکن خود را تو اندر دین پریشان
کزین بر تو نباشد سیر ایشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۳ - در تحقیق و بیان ارواح خاص الخاص
ز ذوق صحبت ارواح ایشان
نمیشد نزد نزدیکان و خویشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۴ - در توحید و در بیان آنکه باب توبه نبندد که موجب ختم ولایت نباشد
یقین میدان که تا باشند ایشان
نخواهد شد کس از محشر پریشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۴ - در توحید و در بیان آنکه باب توبه نبندد که موجب ختم ولایت نباشد
بصورت تا یکی گردد ز ایشان
نگردد گیتی از محشر پریشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۵ - در بیان قوتهای معنی
بود روحانی این قوت در ایشان
نباشند هرگز از چیزی پریشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۲ - در بیان شاهد بازی و اینکه شاهد بازی که را مسلم باشد
ترا گفتم مشو منکر بر ایشان
که تاکارت نگردد زان پریشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۳ - در بیان اولیائی که تحصیل علم کرده باشند و اولیائی که امی باشند
همه کس نیک ظن باشد بر ایشان
مگر آنکو بود در دین پریشان
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء
مشو منکر تو بر احوال ایشان
که تادینت نگردد زان پریشان
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است
هر آنکو برخلاف راه ایشان
رود از غم بود دایم پریشان
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۸ - در خلوت و عزلت ودیدار الوهیت گوید
کناره زین جهان کردند ایشان
که سودی نیست زینجای پریشان
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید
یکی خوابست بیداری ایشان
ولی کی داند این مرد پریشان
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۰ - جواب دادن شیخ جنید شیخ کبیر را
درون جان من پیداست ایشان
نباشم یک دلی باشم پریشان
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
در این عالم بعیاری از ایشان
برم خود تاج شاهانشان چو خویشان
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۴ - در تفسیر وَلَقَدکَرَّمنا بَنی آدَمَ وَحَمَّلنا هُم فی البَرِّ وَالبَحر فرماید
چو ایشانند و تو هستی از ایشان
برادر خواندت هستی چو خویشان