گنجور

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸

 

بماند ز ما نام تا رستخیز

به پیروزی و دشمن اندر گریز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۰

 

به درویش بخشیم بسیار چیز

نثار و خورشها بسازیم نیز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۱

 

درشتی مکن با گنهکار نیز

که بی رنج شد مردم از گنج و چیز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۲

 

نماندم ز کین تو مانند چیز

به رنج اندرم تا جهانست نیز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۶

 

زدی گردنش را به شمشیر تیز

برانگیختی از جهان رستخیز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۶

 

چنین گفت موبد به بهرام تیز

که خون سر بیگناهان مریز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۶

 

بر آن موبدان خلعت افگند نیز

درم داد و دینار و بسیار چیز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۱

 

چو بخشی به ارزانیان بخش چیز

که ایدر نمانی تو بسیار نیز

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳۲

 

به درویش بخشیم بسیار چیز

اگرچند چیز ارجمند است نیز

فردوسی
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۵۴

 

دل خسته و جان فگار و مژگان خونریز

رفتم بر آن یار و مه مهرانگیز

من جای نکرده گرم گردون به ستیز

زد بانگ که هان چند نشینی برخیز

ابوسعید ابوالخیر
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳ - آغاز قصه

 

شب تیره و زخم شمشیر تیز

ازین صعب تر چون بود رستخیز

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۲ - شعر گفتن ورقه در مرگ پدر

 

بگشتند چندان بخشم و ستیز

که شد نیزهٔ هر دوان ریز ریز

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۵ - جنگ کردن پسر ربیع با گلشاه

 

فگند اسپ را در میان بریز

ز کینه برآهیخت شمشیر تیز

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۷ - رهایی یافتن گلشاه

 

درم دار هموار باشد عزیز

نیرزی پشیز ار نداری پشیز

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۸ - صفت غلام ورقه و دستوری خواستن از وی به چاره ساختن

 

خردمند و با عقل و فهم و تمیز

به نزدیک ورقه چو دیده عزیز

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

مرو را بسی مال پد رفت و چیز

وزو راز دل هیچ ننهفت نیز

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۵ - رفتن ورقه به شام

 

به نوک سر رمح و شمشیر تیز

برآورد از آن هر چهل رستخیز

عیوقی
 

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۴۸ - در ثنای ممدوح

 

نبود با او هرگز مرا، مراد دو چیز

یکی ز عمر نشاط و یکی ز شادی نیز

عسجدی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز

 

مدان از ستاره بی او هیچ چیز

نه از چرخ و نز چارگوهر به نیز

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲ - در نعت نبی علیه السلام

 

چنان کرد دین را به شمشیر تیز

که هزمان بود بیش تا رستخیز

اسدی توسی
 
 
۱
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۱۹
sunny dark_mode