سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۰ - در صفت موت بنیآدم از خاصّه و عامه
چه حدیثست شاه کی میرد
کی اجل حلق پادشا گیرد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۰ - در صفت موت بنیآدم از خاصّه و عامه
خود ترا مرگ بسته کی گیرد
تو امیری امیر کی میرد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۸ - فی تقلیدالملک
رای شه جز صواب نپذیرد
باز مردار و موش کی گیرد
عینالقضات همدانی » لوایح » فصل ۴۳
پروانه بجان اگرچه آتش گیرد
جز صورت آن خیال او نپذیرد
بر شمع چو عاشقست پروانه به طبع
گرد سر او گردد و پیشتر میرد
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲
در عرصهٔ ملکی که کمی نپذیرد
با چند هنر کز چو منی نگزیرد
خورشید فراغتم فرو میمیرد
بوطالب نعمه کو که دستم گیرد
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۲ - اسراف مکن
اسراف مکن ببذل مالت
کز سیم و زرت نمیگزیرد
نی بیزرت ایچ حکم باشد
نی بی درمت کسی پذیرد
هر کونه بقدر خود کند خرج
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵
مرا از چون تو یاری میگزیرد
که خود درد منت دامن نگیرد
لب بیجاده رنگت گر شوم کاه
بایزد گر مرا هرگز پذیرد
دلم شمعیست کاندر وصل و هجرت
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷
جوانی برون رفت و پیری درآمد
روا دارم ار با من آرام گیرد
بترسیدمی گر بمردی جوانی
کنون می بترسم که پیری بمیرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۴
به برنایی چنان بردم گمانی
که گر دلبر نیابد دل بمیرد
کنون چون روز پیری روی بنمود
همی از روی دلبر دل بگیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
مدم دم تا چراغ من نمیرد
که در موسی دم عیسی نگیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر
مگر شاه آن شفاعت در پذیرد
گناه رفته را بر وی نگیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
اگر چون موم نقشی میپذیرد
بر او زن مُهر ما تا نقش گیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین
به فرمان خدا زو گشن گیرد
خدا گفتی شگفتی دل پذیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
چو هر کاو راستی در دل پذیرد
جهان گیرد جهان او را نگیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین
مگر کز بند ما پندی پذیرد
و گر نه چون پدر مرد او بمیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
تو را هم خون من دامن بگیرد
که خون عاشقان هرگز نمیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهینبانو شیرین را
ز کم خوردن کسی را تب نگیرد
ز پر خوردن به روزی صد بمیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهینبانو شیرین را
جهان آن به که دانا تلخ گیرد
که شیرینزندگانی تلخ میرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
چراغ اَر چه ز روغن نور گیرد
بسا باشد که از روغن بمیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین
نبینی هر که میرد تا نمیرد
امید از زندگانی برنگیرد