گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۲ - رجوع به داستان آن کمپیر

 

من همه عمر این نیندیشیده‌ام

نه ز جز تو قحبه‌ای این دیده‌ام

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۳ - مثل

 

گفت نه من پیش ازو زاییده‌ام

بی ز ریشی بس جهان را دیده‌ام

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۶۷ - فاش شدن خبر این گنج و رسیدن به گوش پادشاه

 

گفت تا این رقعه را یابیده‌ام

گنج نه و رنج بی‌حد دیده‌ام

مولانا
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست

 

ز خصمت همانا که نشنیده‌ام

نه آخر به چشم خودم دیده‌ام؟

سعدی
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

چشم خود را دوست می‌دارم که رویش دیده‌ام

عاشقم بر گوش خود کآواز او بشنیده‌ام

ای حریفان من در این مذهب نه امروز آمدم

عشق او در مجلس روحانیان ورزیده‌ام

چون سماع عاشقانش گرم شد روز الست

[...]

همام تبریزی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۶

 

تا فراقت دیده‌ام خون می‌چکاند دیده‌ام

برکَن از سر دیده‌ام گر جز خیالت دیده‌ام

رحم کن بر من که بی‌رویت ز پا افتاده‌ام

سر مپیچ از من که چون زلفت به سر گردیده‌ام

بارها پیشت ز غربت نامه‌ها بنوشته‌ام

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۹ - حکایت

 

من بچشم خویشتن این دیده ام

شک ندارم کز کسی نشنیده ام

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸۴

 

چو نام تو در نامه‌ای دیده‌ام

به نامت که بر دیده مالیده‌ام

به یاد زمین‌بوس درگاه تو

سراپای آن نامه بوسیده‌ام

ز نام تو آن نامه نامدار

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲

 

من چو همین حرف الف دیده‌ام

حرف دگر زان نپسندیده‌ام

هر چه نه از پیش الف شد روان

همچو الف بر همه خندیده‌ام

هیچ ندارد الف عاشقان

[...]

اوحدی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰

 

چو نام تو در نامه ئی دیده ام

بنامت که بر دیده مالیده ام

بیاد زمین بوس درگاه تو

سراپای آن نامه بوسیده ام

زنام تو وان نامه ی نامدار

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱

 

من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده دیده‌ام

گاهی ز دل بود گله، گاهی ز دیده‌ام

من هر چه دیده‌ام ز دل و دیده‌ام کنون

از دل ندیده‌ام همه از دیده دیده‌ام

آه دهن دریده مرا فاش کرد راز

[...]

سلمان ساوجی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۲

 

من ترک زهد کرده و رندی گزیده‌ام

خاشاک راه داده و گوهر خریده‌ام

تا کرده‌ام ز منزل هستی سفر گزین

نارفته نیم‌گام به مقصد رسیده‌ام

نقش جمال دوست که خورشید عکس اوست

[...]

کمال خجندی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode