گنجور

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۳ - دیدار گرگ

 

که ناید ازم‌بن بدسگالان بهی

نباشد به دیدارشان فرهی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۹ - جوانی‌، پیری‌، مرگ

 

کجا بنگرد ابر آبان مهی

به روی ترنج و به چهر بهی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۰ - آلفته

 

چو از گوشت ‌آن‌ پوست‌ها شد تهی

بیفکند و شد چند گامی رهی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۱ - یک بحث تاریخی

 

ز بیگانه شد شهر ایران تهی

فروزنده شد فر شاهنشهی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۳ - ترجمه یک قطعهٔ فرانسه

 

ز جانند نزد خدایان رهی

همین یک‌صفتشان بس اندر بهی

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۵ - حبس شدن بهار بار دیگر

 

دشمن بنده بود «‌درک‌هی‌»

دل ز من کنده بود «‌درگاهی‌»

ملک‌الشعرا بهار
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۲ - پادشاهی دَیِوکَس نخستین شاه ماد

 

گزیدند او را به شاهنشهی

نشاندند وی را به گاهِ مِهی

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۲ - اردو کشی داریوش به هندوستان

 

بهندوستان چون رسید آگهی

که اینک رسد فر شاهنشهی

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۲ - اردو کشی داریوش به هندوستان

 

بیایند با فتح و با فرهی

پذیره نمائید شاهنشهی

افسرالملوک عاملی
 

افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار

 

کنون با تو گفتم چه فرمان دهی

توئی شاه زاده منم چون رهی

افسرالملوک عاملی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

چو کسی بعذرخواهی نرود ز بی گناهی

بگنه خوشم که آورد مرا بعذرخواهی

چه غم ای گناهکاران ز گناه ما که هرگز

گنهی نمیشود بیش ز رحمت الهی

بگنه خوشیم و عذرش نه بزهد ونخوت آن

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر البرره و قاتل الکفره علی علیه‌السلام

 

حسن تو راست تا همی از ریب و فربهی

از لاغری مرا نبود ره به فربهی

دانم ز خویشتن نشوم تا که من تهی

وصلت نیابم و نشود راه منتهی

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۷۰
۷۱
۷۲
۷۳
sunny dark_mode