×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۵
شب آمد پر اندیشه پیچان بخفت
تو گفتی که با درد و غم بود جفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱ - به خواب دیدن فردوسی دقیقی را
کنون من بگویم سخن کو بگفت
منم زنده او گشت با خاک جفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳ - سخن دقیقی
پس این زردهشت پیمبرش گفت
کزو دین ایزد نشاید نهفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۳ - سخن دقیقی
درفش فریدون به دندان گرفت
همی زد به یک دست گرز ای شگفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۳ - سخن دقیقی
برآمد برین رزم کردن دو هفت
کزیشان سواری زمانی نخفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۹ - سخن دقیقی
چو ترکان بدیدند کارجاسپ رفت
همی آید از هر سوی تیغ تفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۲ - سخن دقیقی
چنین گفت هرگز که دید این شگفت
دژم گشت وز پور کینه گرفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۳ - سخن دقیقی
چو آن بانگ بشنید آمد شگفت
بپیچید و خندیدن اندر گرفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۵ - سخن دقیقی
بشد همچنان پیش خاقان بگفت
به رخ پیش او بر زمین را برفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۶ - سخن فردوسی
سخن چون بدین گونه بایدت گفت
مگو و مکن طبع با رنج جفت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۷
بماندند یکسر ازو در شگفت
که این پیر شمشیر چون برگرفت