گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین

 

به پاسخ گفت وی را ویس دلکش

صبوری چون توان کردن در آتش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

منم کیوان گر ایشانند سرکش

منم دریا گر ایشانند آتش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

چو رامین روشنایی دید و آتش

به پیش روشنایی ماه دلکش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

گهی چون آب گشتی روشن و خوش

گهی چون دود گشتی تند و سرکش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

ترا تا باشد اندر دل هوا خوش

تن تو همچنین باشد بلا کش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

غمت شادی شود سختیت رامش

بلا خوشی و نادانیت دانش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى

 

به گریه گه‌گهی دل را کنم خوش

همی آتش کشم گویی به آتش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن

 

درود از من بدان رخسار مهوش

که دارد جانم از محنت بر آتش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

پر آتش شد دلم چون گشت سرکش

بلی باشد سزای سرکش آتش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

بدین سان زندگانی چون بود خوش

که من باشد در آب و تو در آتش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

ز رخ بر هر دلی بارنده آتش

چنان کز نوک غمزه تیر آرش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل

 

گروهی را بصر بر راه دانش

گروهی را بدل در آز و رامش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۷ - آگاه شدن ویس از آمدن رامین

 

نگاری بود گفتی نغز و دلکش

نهاده دست مهر او را بر آتش

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۷۶
sunny dark_mode