حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۲ - داستان میراث قطب الدین حیدر
راستی هرکه زاد مهتر شد
توبه کن گو گرش میسّر شد
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
حکیم نزاری » مثنوی روز و شب » بخش ۲۲ - داستان میراث قطب الدین حیدر
نظر راستی مؤثر شد
ور نه شیخ از چه واقف سرّ شد
![حکیم نزاری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/nezari.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵
تا جان مرا از لب لعل تو خبر شد
قوت دل ریشم همگی خون جگر شد
گلگون شده بد روی من از اشک عقیقی
از خاک درت کاه رخم باز چو زر شد
صاحب نظری هست مسلم به من، ای جان
[...]
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۱ - عرض صحیفهٔ طولانی نصیحت، پیش ضمیر ملهم سلطان، که نسخهایست صحیح از لوح محفوظ حفظ الله تعالی عن التلویح السو
بخواب اندر مگر موشی شتر شد
ز پری تنش دل نیز پر شد
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۷ - گرم شدن چشم «دول رانی» در روی شمس الحق و الدین خضر خان و از تاب مهر، آب در چشمش گشتن، و مهربان گشتن آن چشمهٔ مهر، بران نیلوفر هندی، و چون شعاع خورشید، از صفر ابر زمین افتادن
به گوش او که این گفتار در شد
تو گوئی در تنش جان دگر شد
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۸ - کشیدن اجل، شمشیر الوقت سیف قاطع، بر سر تاجوران سر پر، و شهادت آن بهشتیان بر دست زبانی چند، و گزاردن تیغ بر سر ایشان به خبر مشهور، که «السیف محاء الذنوب»
چو خون خضر خان در خاک در شد
ز خونش هر گیا خضری دگر شد
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۲ - غنودن نرگس لیلی از بیماری، و مجنون بیخواب را در خواب دیدن، و به نفس تند خویش از جای جستن، و بیرون پریدن، و کمر کوه گرفتن، و مجنون را بر تیغ کوه خراشیده و خسته دریافتن، و دست سلوت بر خستگی او سودن، و مرهم راحت رسانیدن
افسانهٔ خواب چون به سر شد
بیداری هجر پرده در شد
![امیرخسرو دهلوی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khosro.gif)
ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٠۴
شبی بلطف ز پیر خرد بپرسیدم
بدانخیال که در خاطرم مصور شد
که رنج محنت ایام و حادثات زمان
همه برای من اندر جهان مقرر شد
بعمر خویش ندیدم که یک مراد مرا
[...]
![ابن یمین](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/ebneyamin.gif)
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۲۱ - تمثیل در بیان رابطهٔ شریعت و طریقت و حقیقت
چو سِیرِ حبّه بر خطِّ شجر شد
ز نقطه خطّ، ز خطّ دَوْری دگر شد
![شیخ محمود شبستری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/shabestari.gif)
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۲ - تمثیل در اطوار سیر و سلوک
چو گشت او بالغ و مرد سفر شد
اگر مرد است همراه پدر شد
![شیخ محمود شبستری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/shabestari.gif)
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۶۲ - تمثیل در اطوار سیر و سلوک
چو شهوت در میانه کارگر شد
یکی مادر شد آن دیگر پدر شد
![شیخ محمود شبستری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/shabestari.gif)
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب اول » فصل سوم » بخش ۱۲ - حکایت
چونکه با روزن او برابر شد
مدرک قرص چشمۀ خور شد
![شیخ محمود شبستری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/shabestari.gif)
شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل ششم » بخش ۳ - الضلال المبین
شبهۀ او که منشأ شر شد
با جوابش بسی مکرّر شد
![شیخ محمود شبستری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/shabestari.gif)
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴
زخاک کوی توبوی هوا معطر شد
ز نور روی تو شب همچو مه منور شد
چو عشق تو بزمین زآسمان فرود آمد
زمین زشادی آن تا بآسمان برشد
بیمن عشق تو دیدم که روح پاک چوطفل
[...]
![سیف فرغانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/seyf.gif)
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۶ - در زوال وصال و شب فراق
ز هر سو دشمنانم را خبر شد
حدیث ما به هر جائی سمر شد
![عبید زاکانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/obeyd.gif)
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۲۶ - در زوال وصال و شب فراق
چو خصمان را از این معنی خبر شد
حکایت بعد از این نوع دگر شد
![عبید زاکانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/obeyd.gif)
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۸
طبع تو کمال کیمیایی است
کز وی سخن تو همچو زر شد
دیوان تو دی یکی همی خواند
دیدم که دهانش پر شکر شد
![کمال خجندی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/khojandi.gif)
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۲
رمید دل ز من خسته پیش دلبر شد
دماغ جان ز سر زلف او معطّر شد
چو روی آن بت رعنا بدید از سر شوق
ز جان غلام رخ یار ماه پیکر شد
اگرچه زلف سیاهت به شب رهش گم کرد
[...]
![جهان ملک خاتون](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/jahan.gif)