رمید دل ز من خسته پیش دلبر شد
دماغ جان ز سر زلف او معطّر شد
چو روی آن بت رعنا بدید از سر شوق
ز جان غلام رخ یار ماه پیکر شد
اگرچه زلف سیاهت به شب رهش گم کرد
به بوی عنبر ساراش باز رهبر شد
به یاد دوش کشیدم به خواب طرّه یار
دو دستم از سر زلفین او معنبر شد
درآمد از درم آن ماه روی سیم اندام
ز روش کلبه احزان ما منوّر شد
اگرچه کرّه بی باک چرخ، توسن بود
به تازیانه وصلش دگر مسخّر شد
وصال دوست به زاری زار می جستم
هزار شکر که آن دولتم میسّر شد
چو روی تو نبود نقش در جهان باری
به کارگاه خیالم چنین مصوّر شد
چرا تو دست برآورده ای به غارت دل
مگر به دور جمالت جهان مسخّر شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و زیبایی معشوقش سخن میگوید. او ابتدا از خستگی دلش پیش معشوق میگوید و اینکه جانش از بوی زلف او معطر شده است. وقتی به زیبایی صورت معشوق نگاه میکند، احساس میکند که جانش فدای او شده است. هرچند زلف سیاه معشوق مسیرش را گم کرده، اما بوی خوشش او را به یاد معشوق میاندازد. شاعر در خواب به یاد زلف یار میافتد و از این خاطر دلش شاد میشود. ورود معشوق به زندگیاش کلبهی غم را روشن میکند و لحظاتی پر از شادی را به ارمغان میآورد. شاعر، حالا که وصال معشوق را یافته، هرگونه زاری و تلاشی را برای رسیدن به او بیمعنا میداند. زیبایی معشوق در ذهن و خیال او نقش بسته و شاعر از اینکه دلش در دست معشوق است، ابراز شگفتی و شکرگزاری میکند.
هوش مصنوعی: دل من از عشق و فراق خسته شده است و به سمت معشوقم فرار کرده. در این میان، جانم با بوی خوش زلف او معطر و خوشبو شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که آن معشوق زیبا را دیدم، از شدت شوق و علاقه، جانم به عشق او پرواز کرد و مانند چهرهای زیبا و ماهرنگ به او تمایل پیدا کردم.
هوش مصنوعی: اگرچه زلف مشکیات در شب راهش را گم کرده، اما بوی خوش عطرش دوباره او را به راه درست هدایت کرده است.
هوش مصنوعی: در یاد شب گذشته، خواب دیدم که موهای معشوقم را در آغوش کشیدهام و دستانم به خاطر زلفهای او پر از حس و معنا شده است.
هوش مصنوعی: از در خانه ما، چهره زیبای او چون نقره ظاهر شد و با نور خود، کلبه غمهای ما را روشن کرد.
هوش مصنوعی: هرچند که اسب تند و بیپروا در دنیای خود آزادانه در میتازید، اما یادگرفتن و وابستگی به کسی باعث شد که دیگر نتواند به آن آزادی پیشین ادامه دهد و در کنترل درآمد.
هوش مصنوعی: من با تمام دل و جان به دنبال وصال محبوب بودم و با اشک و اندوه فراوان شکرگزار بودم که بالاخره آن خوشبختی برایم فراهم شد.
هوش مصنوعی: وقتی که چهره تو در دنیا نیست، ناخودآگاه در ذهنم تصویری از تو ساخته شده است.
هوش مصنوعی: چرا به سراغ دلم آمدهای و میخواهی آن را به دست بیاوری؟ آیا به خاطر زیباییات نیست که دنیا زیر فرمان تو قرار گرفته است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لوای دولت و ملت کنون مظفر شد
که پادشاه جهان ابوالمظفر شد
خدایگان بشر، شاه شیر دل، اتسز
که باس او را شیر فلک مسخر شد
ز بیقراری سر تیغ پسر صواعق او
[...]
شبی بلطف ز پیر خرد بپرسیدم
بدانخیال که در خاطرم مصور شد
که رنج محنت ایام و حادثات زمان
همه برای من اندر جهان مقرر شد
بعمر خویش ندیدم که یک مراد مرا
[...]
زخاک کوی توبوی هوا معطر شد
ز نور روی تو شب همچو مه منور شد
چو عشق تو بزمین زآسمان فرود آمد
زمین زشادی آن تا بآسمان برشد
بیمن عشق تو دیدم که روح پاک چوطفل
[...]
جمال روی تو بر ملک دل چو سرور شد
دو چشم بخت من از دیدنش منوّر شد
چو آفتاب جمالت برآمد از مشرق
جهان حسن و لطافت تو را مقرّر شد
چو روشنی رخت دید آفتاب ز رشک
[...]
به روی گرم تو آیینه تا برابر شد
بهشت روی ترا چشمه سار کوثر شد
زخال اگر چه بنا گوش نیک اختر شد
ازین ستاره شب زلف دل سیه تر شد
دل نظارگیان آب شد زدیدن تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.