خانۀ زال داشت یک روزن
تنگ مانند منفذ سوزن
تابش خور چو رشتۀ باریک
اندر آمد به خانۀ تاریک
زال مسکین چو آن شعاع بدید
رشته پنداشت پیش باز دوید
تا کند ریسمان به کلافه
رای درآفه چیست جز یافه
چونکه با روزن او برابر شد
مدرک قرص چشمۀ خور شد
بانگ برداشت تا غریوی خاست
کافتاب اندرون خانۀماست
عارفی گفتش ای بعیدالذّات
تو کجائی و او کجا هیهات
کی درآید همیبهکنج چنین
قرص چندین هزار مثل زمین
کلخن ملک و گلشن ملکوت
کنج ناسوت و هودج لاهوت؟!
چرخ سان گرد خویش میگردی
زان سررشته را تو گم کردی
سر این رشته را چو باز کنی
کار بر خویشتن دراز کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.