من اندر عیش و بختم در کمین بود
چه شاید کرد چون طالع چنین بود
زناگه بخت وارون بر سرم تاخت
از آن خوش زندگانی دورم انداخت
ز هر سو دشمنانم را خبر شد
حدیث ما به هر جائی سمر شد
جهانی را از آن آگاه کردند
ز وصلش دست ما کوتاه کردند
چو خصمان را از این معنی خبر شد
حکایت بعد از این نوع دگر شد
در این معنی بسی تقریر کردند
به آخر دست این تدبیر کردند
که اینجا بودنش کاری است دشوار
بباید رفتنش زین ملک ناچار
بر این اندیشه یکسر دل نهادند
بر او زین قصه رمزی برگشادند
چو بشنید این سخن خورشید خوبان
ز رفتن شد تنش چون بید لرزان
گل اندامم درون پردهٔ راز
چو غنچه تنگ خوئی کرده آغاز
نفیر و ناله و شیون برآورد
خروش از جان مرد و زن برآورد
فغان بر گنبد گردان رسانید
صدای ناله بر کیوان رسانید
ز هر نوعی بسی در رفع کوشید
غریمش هر سخن کو گفت نشنید
کز اینجا طاقت دوری ندارم
چنین از عقل دستوری ندارم
به پشت بادپائی بر نشاندش
ز آب دیده در آذر نشاندش
براهش با پری همداستان کرد
پریوارش ز چشم من نهان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس ناامیدی و غم شاعر به دلیل نامساعد بودن بخت و سرنوشتش است. او در عیش و خوشی خود به کمین مشکلات افتاده و به خاطر بدرفتاری بخت، از زندگی خوب دور مانده است. دشمنان او از وضعیتش مطلع شده و با این اطلاعات، او را بیشتر به دردسر انداختهاند. در پی این مشکلات، تصمیم میگیرد که از جایی که در آن است برود، زیرا تحمل دوری را ندارد. او به شدت ناراحت و نگران و نالان شده و احساس میکند نمیتواند دور از آنچه دوست دارد زندگی کند. در پایان، تلاش میکند با آغوشی پراشتیاق و عشق، خود را از این تنهایی رها سازد.
هوش مصنوعی: من در حال خوشی و سرنوشت، در انتظار بودم که چه میتوانم کرد، وقتی تقدیر اینگونه رقم خورده است.
هوش مصنوعی: شانس بد به سراغم آمده و به خاطر آن، زندگی خوبی که داشتم، از من دور شده است.
هوش مصنوعی: از هر طرف دشمنانم از ماجراهای ما آگاه شدند و این داستان در همه جا پیچید.
هوش مصنوعی: جهان را از عشق او آگاه ساختند، اما ما را از رسیدن به او محروم کردند.
هوش مصنوعی: وقتی دشمنان از این موضوع مطلع شدند، داستان به گونهای دیگر رقم خورد.
هوش مصنوعی: در این موضوع حرفهای زیادی زده شده و در نهایت نتیجهگیری خوبی حاصل شده است.
هوش مصنوعی: زندگی در اینجا برای او سخت شده و لابد باید از این مکان برود.
هوش مصنوعی: دلشان را کاملاً بر روی این اندیشه گذاشتند و از این داستان رمز و رازی را آشکار کردند.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید خوبان این صحبت را شنید، از ناراحتی به قدری لرزید که مثل درخت بید به این طرف و آن طرف میلرزید.
هوش مصنوعی: به خاطر اندام زیبا و دلربایم، در دل خود رازی پنهان دارم، مانند غنچهای که هنوز به خود نرسیده و به آرامی خود را باز میکند.
هوش مصنوعی: صداهای دردناک و فریادهای زاری از دل مردان و زنان به گوش رسید.
هوش مصنوعی: آوای نالهای به دور گردان آسمان رسید و به کیوان (زحل) پیامد.
هوش مصنوعی: از هر نوع تلاشهای زیادی برای برطرف کردن مشکلات انجام شد، اما غرور او هر چیزی را که گفته میشد، نشنید.
هوش مصنوعی: من از اینجا نمیتوانم دوری را تحمل کنم و هیچ دستوری از عقل دربارهاش ندارم.
هوش مصنوعی: او را بر دوش بادپا نشاند و از اشک خود، در آتش عشق قرارش داد.
هوش مصنوعی: به خاطر او با پری همصحبت شدم و خانوادهاش را از دیدهام پنهان کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.