گنجور

اوحدی » جام جم » بخش ۴۴ - در تناکح و توالد

 

کنده در پای و بند بر گردن

چون توان فخر خواجگی کردن؟

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۷۴ - در سفر و فواید آن

 

قرضشان آش پنج پی خوردن

وتر و سنت قدح تهی کردن

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۶ - حکایت

 

شد غلام ملک به می خوردن

بشدند از پیش به پی کردن

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٧۶

 

زندگانی بکنج عافیتی

بیمشقت چو میتوان کردن

پس چرا بر و بحر پیمائی

ای سلیم از برای نان خوردن

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٠۵

 

هیچ دانی که مردمی چه بود

روز قوت فروتنی کردن

سیم و زر بیقیاس بخشیدن

گاه قدرت غضب فرو خوردن

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۸

 

چون عاقبت الامر بباید مردن

جز یکدمه را نگه نباید کردن

گر تو غم نا آمده و رفته خوری

ای بس غم بیهوده که باید خوردن

ابن یمین
 

شیخ محمود شبستری » سعادت نامه » باب چهارم » فصل ششم » بخش ۲ - حکایت

 

بسکه دیدیم مرده از خوردن

نادر است از گرسنگی مردن

شیخ محمود شبستری
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰

 

خجالت دارم از کویت، ز بس درد سر آوردن

به پیشانی و روی سخت خاک پایت آزردن

چو مجمر گر برآرم زین درون آتشین دودی

ز روی مرحمت باید، بر آن دامن بگستردن

ندارم تاب سودای کمند زلف مه رویان

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲

 

تا با شدم این جان گرامی در تن،

خواهم به غم عشق تو جان پروردن

چون زلف تو تا سرم بود بر گردن

شور تو ز سر بدر نخواهم کردن

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۳۰ - جمشید و سفر دریا

 

«چرا چیزیم باید جمع کردن

که خواهد دیگری آن چیز خَوردن»

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۱۰۷ - تدبیر جمشید و خورشید برای عزیمت به چین

 

بباید چند روزی گشت کردن

ز جام لاله گونی باده خوردن

سلمان ساوجی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

ذوقی دگرست وقت گل می خوردن

همچون درمش ورق به گرد آوردن

وآنگه به سر ماه رخی سرو قدی

از روی طرب نثار بر وی کردن

جهان ملک خاتون
 
 
۱
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۴
sunny dark_mode