گنجور

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه

 

برافکند کس تا گرفتند پاک

شه طنجه را دل شد از درد چاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه

 

فکندند در شهر خرسنگ و خاک

از آن پس به آتش سپردند پاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن

 

شب تیره بی آتش تابناک

بدی روشن آن خانه چون روز پاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۲ - وفات گرشاسب و مویه بر او

 

عقابان و بازان رها کرده پاک

بر یوز و پیلان پر از گرد و خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۲ - وفات گرشاسب و مویه بر او

 

به مشک و گلابش بشستند پاک

سپردندش اندر ستودان به خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب

 

جهانشان به خاک اندر افکند پاک

برآورد پس گنجهاشان ز خاک

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۴ - در خاتمت کتاب

 

الا تا بود فر یزدان پاک

روندست گردون و استاده خاک

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

بدو داده است ایزد گوهر پاک

که نز بادست و نز آبست نز خاک

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

نهاد آن روی گرد آلود بر خاک

ابر شاه آفرین کرد از دل پاک

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

حریرین جامه را بر تن زدش چاک

بلورین سینه را می‌کوفت بی باک

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

اگر فرمان بری بر خیزی از خاک

بپوشی خسروانی جامهٔ پاک

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

بریزد ترسم آن سیمین تن پاک

کجا بی شک بریزد سیم در خاک

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۳ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

چرا چون شسته بودی خویشتن پاک

فشاندی بر تنت خاکستر و خاک

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۶ - کشتن رامین زرد را به جنگ

 

چو رامین دید وی را کشته بر خاک

همانگه جامه را بر سینه زد چاک

فخرالدین اسعد گرگانی
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

امسال که جنبش کند این خسرو چالاک

روی همه گیتی کند از خارجیان پاک

تا روی به جنبش ننهد ابر شغبناک

صافی نشود رهگذر سیل ز خاشاک

منوچهری
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱ - گفتار در آفرینش جهان

 

یکی آتشی بر شده تابناک

میان باد و آب از بر تیره خاک

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۱۵۴