گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۱۱۰ - در اثبات معاد جسمانی

 

ای بشر ایکه جهان شرف و شوکت و شانی

قدر خود هیچ ندانی و ندانی که ندانی

بر و بحر و جبل و انجم و افلاک و عناصر

روز و شب گرد تو گردند همه عالی و دانی

از سپهری ز چه نالان که تو مخدوم سپهری

[...]

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۰

 

عمری ار شکر بر زبان رانی

شکر توفیق شکر نتوانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید مولود

 

در این روز نوعی بود شادمانی

زمینی بوجد است چون آسمانی

عیانی به رقص آمده چون نهانی

چه روز است این روز فیروز دانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۹ - نصیحت

 

ای بشر ای تو گنج نهانی

ای بشر ای جهان معانی

در زمین کوکب آسمانی

در قفس طایر لامکانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۰ - خطاب وجدان به طبیعت

 

طبیعت ای بهم آمیخته اجزا و ارکانی

هویدا گشته از ماهیت اضداد امکانی

بهم پیچیده رنج و راحتی امید و حرمانی

عجین گردیده هجران و وصالی در دو درمانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

که بنای وجود را بانی

نیست غیر از علی عمرانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۹ - حکایت

 

بخوبی گر سرا پا همچو جانی

پسند کس نئی چون بد زبانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۶ - در محبت

 

مرادم این بود ای یار جانی

که اسرار محبت را بدانی

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۲ - نصیحت

 

پرداز به لطف و مهربانی

کن خدمت خلق تا توانی

صغیر اصفهانی
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۸ - در هجو شیخ ممقانی

 

از دست هر که هر چه، بستانده و ستانی

از دست تو ستانند، با دست آسمانی

کف‌رنج بیوگان را، مال یتیمگان را

اموال این و آن را، حینی که می‌ستانی:

گیرم حیا نداری، شرمی ز ما نداری!

[...]

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۲ - تابلوی اول: شب مهتاب

 

به رسم پوشش دوشیزگان شمرانی

ز حیث جامه نه شهری بد و نه دهقانی

بر او تمام مزایای حُسن ارزانی

شبیه‌تر به فرشته است تا به انسانی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم

 

جواب داد که: ما مردمان شمرانی

ز دست رفتیم آخر، ز دست تهرانی

از این میان، یکی آن پیرمرد دهقانی

ببین به گور نهد، دخترش به پنهانی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او

 

دگر نمودم، از آنگاه فکر دهقانی

شدم دگر من، از آن دم به بعد شمرانی

به من گذشت در اینجا، همان که می‌دانی

غرض قناعت کردم به شغل بستانی

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۶ - سخن در اتحاد و یگانگی ایرانیان و ترکان و پیروزی این دو ملت در سایه اتحاد و یگانگی

 

نگارینا! من آن خواهم که با توفیق یزدانی

همان مهری که مابین من و تو هست میدانی

شود تولید بین ما هر ایرانی و عثمانی

همان روز است می‌بینم، تبه این شاه ظلمانی

میرزاده عشقی
 
 
۱
۲۰۸
۲۰۹
۲۱۰
۲۱۱
۲۱۲
sunny dark_mode