سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - در مرثیهٔ تاجالدین ابوبکر
ای برده عقل ما اجل ناگهان تو
وی در نقاب غیب نهان گشته جان تو
ای شاخ نو شکفته ناگه ز چشم بد
تابوت شوم روی شده بوستان تو
محروم گشته از گهر عقل جان تو
[...]
سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند موشح در مدح خواجه امام محمد بن محمد
دل نگیرد بوی ایمان تا نباشد آن تو
لب نیاید بوی جنت تا نیابد خوان تو
وقتها آنروز خوش گردد که بخرامی به درس
یک جهان در گیرد از یک لفظ در باران تو
لون دشمن همچو زر گردد به غزنین چون به بلخ
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۹ - فی سلوک طریق الآخرة
چکنی جستجوی چون جان تو
تو بدان نوش کن چو ایمان تو
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۰ - در مدح امیر اسفهسالار فخرالدین اینانج بلکا خاصبک
ای فخر کرده دین خدای از مکان تو
وی پشت ملک و روی جهان آستان تو
ای کرده ملک را متمکن مکان تو
وی مقصد زمین و زمان آستان تو
ای چرخ پست از بر رای رفیع تو
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۱ - در مدح پیروزشاه عادل
ای شمس دین و شمس فلک آسمان تو
ای صدر ملک و صدر جهان آستان تو
ای چرخ پست همبر رای رفیع تو
وی ابر زفت همبر بذل بنان تو
آرام خاک تابع پای رکاب تست
[...]
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۱۵۶ - ۴۸ - النوبة الثالثة
میخندد اندر روی من بخت من از میدان تو
کی خیمه از صحراء جانم بر کند هجران تو
آرام من پیغام تو وین پای من در دام تو
بستان شده از نام تو بر جان من زندان تو
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۱۶۸ - ۵۲ - النوبة الثالثة
کی خندد اندر وی من بخت من از میدان تو!
کی خیمه از صحراء جانم بر کند هجران تو!
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۳- سورة الزخرف- مکیه » ۳ - النوبة الثالثة
کی خندد اندر روی من بخت من از میدان تو
کی خیمه از صحراء جانم برکند هجران تو
تا کی روم بر بوی تو در کوی جست و جوی تو
با مهر و گفت و گوی تو از هر سویی جویان تو
ادیب صابر » دیوان اشعار » ملحقات » قصاید » شمارهٔ ۱۳
ای لعل فتنه بر لب چون ناردان تو
اشکم ز حسرت تو چو در دهان تو
از فربهی و لاغری رنج و صبر من
نسبت همی کنند سرین و میان تو
بیگانه وار می کنی از مهر من کنار
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲
ای تماشاگه جان بر طرف لالهستان تو
مطلع خورشید زیر زلف مه جولان تو
تا نهادی حسن را دار الخلافه زیر زلف
هست دار الملک فتنه در سر مژگان تو
حلق خلقی را به طوق شوق تو در بند کرد
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۱ - فرستادن اسکندر روشنک را به روم
طرفدار چون شد به فرمان تو
طرف بر طرف هست ملک آنِ تو
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۲۹ - رسیدن اسکندر به پیغمبری
به هر جا گرایش کند جان تو
بود نور و ظلمت به فرمان تو
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۹ - نعت چهارم
مهر شد این نامه به عنوان تو
ختم شد این خطبه به دوران تو
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عنکبوت و خانهٔ او
ای سرای و باغ تو زندان تو
وای جانت، وابلای جان تو
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
چراغی پیش دارم آن زمان تو
که خواهی بُردم از روی جهان تو
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم
شب معراج دیدی حق عیان تو
رسیدی در خداوند جهان تو
عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۶) حکایت یوسف و ابن یامین علیهما السلام
بدو گفتا که مگوی ای جوان تو
مرا چون یوسفی گیر این زمان تو
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۵) حکایت پیرمرد هیزم فروش و سلطان محمود
گر آنجا خسته گردی یک زمان تو
بیابی ذوقِ عمر جاودان تو
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۴) حکایت دیوانۀ خاموش
وگرنامش نگوئی یک زمان تو
چه بدنامی براندی بر زبان تو
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱) حکایت آن مرد که در بادیه تجرید میکرد
ببوی پارهٔ نان هر زمان تو
چنین چون گشتی آخر آنچنان تو