گنجور

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق

 

به سنگ و تیشه باز افتاد کارش

به تکمیل مثال روی یارش

وحشی بافقی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۵

 

ببخشا و از چاه حرمان بر آرش

به بازار محشر، مکن شرمسارش

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » شیر و شکر » بخش ۲ - فی المناجات و الالتجاء الی قاضی الحاجات

 

رحمی بنما به دل زارش

بگشا به کرم، گره از کارش

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

رحمی بنما به دل زارش

بگشا زکرم گره از کارش

شیخ بهایی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - بامداد شیرین

 

چنان پر میوه جیب شاخسارش

که گل ناکرده نو گردد بهارش

عرفی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - مدح حسن‌خان شاملو

 

شبخون آرند بر حصارش

چون سایه کنند خاکسارش

فصیحی هروی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵

 

نهد مرهم به زخم شانه جعد زلف غمخوارش

برد زنگ از دل آیینه آب و رنگ رخسارش

از آن مژگان او دست دعا بر آسمان دارد

که دائم از خدا خواهد شفای چشم بیمارش

اگر بلبل هزاران نغمه های دلگشا آرد

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷

 

نبود عجب که باشد سرگشته صدهزارش

آنشاخ گل که گردد برگرد سر بهارش

غلطد بر آن بناگوش از موج زلف دیگر

در آب عارض افتد چون عکس گوشوارش

بر قامت شهیدان خیاط عشق دوزد

[...]

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

دگر یک دل که دل شد بیقرارش

ز خوبی شهر دارد در کنارش

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

عجب باغی نهال گل حصارش

طراوت باغبان ابر آبیارش

کلیم
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

صدای دلپذیر آبشارش

نوا آموز کبک کوهسارش

کلیم
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۰

 

چمنی را که بود خرمی از رخسارش

چون گل چشم ز دل آب خورد هر خارش

رشک شرط ره عشق است، به وقت شبگیر

گر بود پای تو در خواب، مکن بیدارش!

چمن دوستی آن گونه نزاکت خیز است

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۳

 

بر خواجه ببین و قامت و رفتارش

وان صعوه که شد بینی او منقارش

بالاپوش است در حقیقت او را

چون بال مگس، علاقه ی دستارش

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

زمین طفلی به دامن دایه وارش

فلک نیلوفری از چشمه سارش

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن

 

قوی مایه ز عشرت روزگارش

بود نوروز یک تحویلدارش

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو

 

بود کهسار، برج بی شمارش

خروس عرش، کبک کوهسارش

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

عروس اصفهان بسته نگارش

شده شهر حلب آیینه دارش

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲۹

 

سخن دارد به آب زندگی لعل گهر بارش

زبان بازی به کاکل می کند مژگان خونخوارش

عرق را روی آتشناک او در پرده می سوزد

ز استغنا نمی جوشد به شبنم خون گلزارش

اگر چون بوسه حرف تلخ او شیرین بود، شاید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۰

 

همان یوسف که مصر آمد به تنگ از بس خریدارش

به پشت کار حسن او نیرزد روی بازارش

ز بس آب صباحت صیقلی کرده است رویش را

نگه صد جای لغزد تا گلی چیند ز رخسارش

چه خرم گلستانی، خوش بلند اقبال رویش را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۱

 

عرق رامی کند بی دست و پا لغزنده رخسارش

دهد از دور شبنم آب، چشم خود ز گلزارش

ز دست رعشه داران ساغر سرشار می ریزد

تراوش می کند خون خوردن از مژگان خونخوارش

به هر گلشن که آن شمشاد قامت درخرام آید

[...]

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۲۲
sunny dark_mode