گنجور

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۸

 

یا من هو اقرب بی من حبل وریدی

فی حبک فارقت قریبی و بعیدی

کندم دل از اغیار و بدادم به تو ای یار

زان روی که قفل دل ما را تو کلیدی

من سافر لاید له زاد بلاغ

[...]

فیض کاشانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - در مذمت دزدی که خانه سیدا را غارت کرد

 

به هر قفلی که انگشتش رسیدی

شدی آن قفل را پیدا کلیدی

سیدای نسفی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۳

 

سرتاسر آفاق، حزین گردیدی

وز دیدهٔ دید، دیدنی ها دیدی

اکنون خود را به کوی آزادان کش

تا چند اسیر بیمی و امّیدی

حزین لاهیجی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » ساقی نامه

 

بسا محفل بسا مجلس که دیدی

بسا کز جام عشرت می کشیدی

طبیب اصفهانی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲

 

گفتی: ز رخم چرا نظر پوشیدی؟!

هنگام سخن زبان بخود دزدیدی!

پندار که کردم نگهی، رنجیدی!

انگار که گفتم سخنی، نشنیدی!

آذر بیگدلی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸

 

دارد شب نومیدی ما صبح امیدی

باد سحری میدهد از غیب نویدی

غازی ز پی دشمن و ما را برخ دوست

هر لحظه نگاهی و در آن اجر شهیدی

از لطف بنالیم و ز بیداد ننالیم

[...]

نشاط اصفهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۵

 

به جز نیکی و احسان ها چه دیدی

که چون دیوانگان از او رمیدی؟

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

اگر فرهادش اندر خواب دیدی

قلم بر دفتر شیرین کشیدی

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۶ - حکایت

 

گرش یک قطره در ساغر چکیدی

سرود عیش بر گردون کشیدی

یغمای جندقی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۲۹ - ابوذر بوزجانی

 

تو به علم ازل مرا دیدی

دیدی آنگه به عیب بخریدی

تو به علم آن و من به عیب همان

رد مکن آنچه خود پسندیدی

رضاقلی خان هدایت
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸

 

رسید جان به لبم ز انتظار و تیغ کشیدی

فدای دست تو زودم بکش که دیر رسیدی

زدی چو زخم و فکندی نکشته مگذرم از سر

که دیده بر سر راهت گشوده ام به امیدی

نه درد دل به توگفتم نه رازی از تو شنفتم

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » قطعات و ماده تاریخ‌ها » ۸۹- تاریخ وفات میرزا محمد خان سپهسالار

 

چو ناکام ای سپهسالار ایران

به عقبی رخت از دنیا کشیدی

اموردیگران فرصت ندادت

به فکر کار خویش اکنون فتیدی

ز نار و جنت آنچت گفته بودند

[...]

صفایی جندقی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش سوم » بخش ۵۰ - علامت مردخدا

 

او را به زمانه نیست قیدی

منت نکشد زعمر و زیدی

بلند اقبال
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۸۴

 

چه بد کردم که مهر از من بریدی

نمی دانم بدی از من چه دیدی؟

پشیمان می شوی روزی دو صد بار

که در دنبال فایز می دویدی

فایز
 
 
۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
sunny dark_mode