اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۳ - حرکت به و وادی یرغمید که ملائکه او را وادی طواسین مینامند
گفت «آن شعری که آتش اندروست
اصل او از گرمی الله هوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۱۳ - حرکت به و وادی یرغمید که ملائکه او را وادی طواسین مینامند
فطرت شاعر سراپا جستجوست
خالق و پروردگار آرزوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۳۳ - فلک مریخ اهل مریخ
چون جهان ما طلسم رنگ و بوست
صاحب شهر و دیار و کاخ و کوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس
چیست دل یک عالم بی رنگ و بوست
عالم بی رنگ و بو بی چار سوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » جاویدنامه » بخش ۵۱ - حرکت بجنت الفردوس
یا سروری کاید از دیدار دوست
نیم گامی از هوای کوی اوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۵ - حکمت فرعونی
منعمان او بخیل و عیش دوست
غافل از مغزاند و اندر بند پوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۶ - مسافر وارد میشود به شهر کابل و حاضر میشود بحضور اعلیحضرت شهید
هر که او را از محبت رنگ و بوست
در نگاهم هاشم و محمود اوست»
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۱۹ - روح حکیم سنائی از بهشت برین جواب میدهد
بشنود مردی که صاحب جستجوست
نغمه ئی را کو هنوز اندر گلوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۲۴ - خطاب به پادشاه اسلام اعلیحضرت ظاهر شاه «ایده‘ الله بنصره»
او جهان رنگ و بو را آبروست
دوش ازو ، امروز ازو، فردا ازوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۲۴ - خطاب به پادشاه اسلام اعلیحضرت ظاهر شاه «ایده‘ الله بنصره»
مرد میدان زنده از الله هوست
زیر پای او جهان چار سوست
![اقبال لاهوری](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iqbal.gif)
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۴
تو پنداری که چادر ز آهن و روست؟
اگر زن شیوه زن شد مانع اوست؟
![ایرج میرزا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iraj.gif)
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۹
کتاب ار هست کمتر خور غمِ دوست
که از هر دوستی غمخوارتر اوست
![ایرج میرزا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iraj.gif)
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۵ - مکتوب منظوم
نه پلیسی که کلّهاش چو کدوست
آن پلیسی که مثلِ برگِ هلوست
![ایرج میرزا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iraj.gif)
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۱۵ - مزاح با یکی از وزیران
نمی دانم چه بادی در سر اوست
که با جفتش نگنجد در یکی پوست
![ایرج میرزا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iraj.gif)
ایرج میرزا » مثنویها » شمارهٔ ۱۶ - بر سنگ مزار
هرکه را روی خوش و خوی نکوست
مرده و زنده من عاشق اوست
![ایرج میرزا](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/iraj.gif)