فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۲
به روز سدیگر برون رفت شاه
ابا لشکر و ساز نخچیرگاه
بزرگان ایران ز بهر شکار
به درگاه رفتند سیصد سوار
ابا هر سواری پرستنده سی
[...]
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۸
چو خورشید برزد سر از برج گاو
ز هامون برآمد خروش چکاو
تبیره برآمد ز هر دو سرای
همان ناله بوق با کرنای
ز گردان شمشیرزن سی هزار
[...]
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
حریر و مشک و عنبر خواست و خامه
ز درد دل به رامین کرد نامه
سخن در نامه از زاری چنان بود
که خون از حرفهای او چکان بود
الا ای مهربان مهر پرور
[...]
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۹ - نامه افراسیاب به سوی طورگ و فرستادن شیر مرد
یکی نامه فرمود سوی طورگ
به دشنام کای دیو خونخوار گرگ
تو را از چنان جایگاه و حصار
که گفتست لشکر به هامون گذار
همی بود بایست بر جای خویش
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
چون رایت عشق آن جهانگیر
شد چون مه لیلی آسمانگیر
هر روز خنیدهنامتر گشت
در شیفتگی تمامتر گشت
هر شیفتگی کز آن نورد است
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۰ - ماخذهٔ یوسف صدیق صلواتالله علیه به حبس بضع سنین به سبب یاری خواستن از غیر حق و گفتن اذکرنی عند ربک مع تقریره
آنچنان که یوسف از زندانیی
با نیازی خاضعی سعدانیی
خواست یاری گفت چون بیرون روی
پیش شه گردد امورت مستوی
یاد من کن پیش تخت آن عزیز
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۸ - مصاف اول غازی ملک با لشکر دهلی به باد حملهای زیر و زبر کردن چنان لشکر
دلیری کاو صف مردان بدیدهست
نه بازش، دیده در خواب آرمیدهست
گوی را زیبد اندر زیر، توسن
که صف تیغ داند باغ سوسن
رود یک سر چو باد آن جا که یک سر
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۴ - آمدن عوج به میدان و جنگ کردن با قلواد
سپیده بغرید عوج پلید
چنین کرد آواز سوی شدید
که فرمای تا لشکری صف کشند
ز نیرو همه شعله تف کشند
که امروز من اندرین دشت جنگ
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۸۵ - لشکر کشیدن شداد به میدان و جنگ خرطوس با سام
چو از چادر صبح بادبان
ز دریای شب راند کشتی دمان
فلک خاک نکبت بدو ریخت پاک
سر تاج و تختش درآمد به خاک
سپه گرد شد گرد او نیزهدار
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
گوهر کش این علاقه در
زان در کند این علاقه را پر
کان هودجی مراحل ناز
وان حجلگی عماری راز
آهوی شکارگیر شیران
[...]
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۳ - مناظره کردن خسرو با فرهاد
نخستین گفت کای فرهاد چونی
چرا چندین ز عشق او زبونی
زبان بگشاد فرهاد دلاور
که بشنو پاسخ ای سلطان کشور
به صورت مرد عاشق گر زبونست
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - این ترکیب موحدانه در دارالسلطنه لاهور در فصل گل و بهار در اوان سرمستی ها در تعریف خرمی عالم مذیل به نام نامی صاحبی ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان در استدعای صحبت ایشان گفته شده
آن جلوه که در پرده روش های نهان داشت
از پرده برآمد روشی بهتر از آن داشت
ذوقی به چمن داد که در خنده ابرست
شوری ز گل انگیخت که بلبل به فغان داشت
امروز که شد عشرت می لعل قبا شد
[...]
عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - نعت حق سبحانه تعالی
بود تو مقصود وجودست بس
جز تو همه گفت و شنود است و بس
کعبه تویی و آنهمه راه تواند
چشم تویی جمله نگاه تواند
گر نبود مهر تو بر نامه ها
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » مثنوی: آوازه شناس گشت خامه - از دولت این سرودنامه
به نام آنکه شد سازنده چرخ
به رقصش چرخ چون «معروف» در کرخ
ز روز و شب بود ساز دوتارش
که از یک زخمه دارد نغمه بارش
فلک خرم ز مضرابِ ترِ او
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در نعت حضرت رسول (ص) و وصف مرقد ایشان
دلا تا چند خود را فرش این نُه سایبان بینی
یکی بر سطح این کرسی برآ تا عرش جان بینی
سپهرت آشیان آمد تو بر روی زمین تا کی
چو مرغ بال و پر برکنده از دور آشیان بینی
به کنعان تعلق همچو یعقوب از نظر بگذر
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۱۲
پس از بتکده کآن زمین گشت قاع
شد از فیض ارواح خیر البقاع
از آن خک، زد موج دریای نور؛
مزاری عیان گشت چون بزم طور
در آنجا جوانان و پیران پاک
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۳۴ - جواب حق سبحانه و تعالی با حضرت شعیب ع
چون شنید این از شعیب آمد خطاب
آمد از حق از پس چندین حجاب
کافرین بر همت والای تو
هشت جنت عرصهٔ یغمای تو
چون تو جز ما را فشاندی آستین
[...]
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۱۰۵ - خطبه خواندن حضرت سیدالساجدین درمسجد شام
چو آمد به محراب اندر نشست
خطیبی به فرمان آن خود پرست
برآمد به منبر چو ابلیس دون
خدا و نبی را ستود او فزون
به یزدان چو لختی نیایش نمود
[...]
طغرل احراری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - قصیدهٔ بزرگان
خانه هستی که اساسش فناست
بام و درش جمله به دوش هواست
عکس سوال تو جواب تو شد
هرچه ازین کوه شنیدی صداست
چند شوی بانی طول عمل
[...]
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » هزلیات » شمارهٔ ۱۱ - مستزاد مجلس چهارم
این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود!
دیدی چه خبر بود؟
هر کار که کردند، ضرر روی ضرر بود
دیدی چه خبر بود
این مجلس چهارم «خودمانیم » ثمر داشت؟
[...]