گنجور

 
۱
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۲۴۷
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانه‌ای که تگرگی بر سرش خورد و گمان برد کودکان بر سر او سنگ می‌زنند

 

بود آن دیوانه خون از دل چکان

زانک سنگ انداختندش کودکان

رفت آخر تا به کنج گلخنی

بود اندر کنج گلخن روزنی

شد از آن روزن تگرگی آشکار

[...]

۱۴ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ واسطی که گذارش بر گور جهودان افتاد

 

واسطی می‌رفت سرگردان شده

وز تحیر بی سرو سامان شده

چشم برگور جهودانش اوفتاد

پس نظر زانجا بپیشانش اوفتاد

این جهودان، گفت معذورند نیک

[...]

۲۰ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » پاسخ بایزید به نکیر و منکر

 

چون برفت از دار دنیا بایزید

دید در خوابش مگر آن شب مرید

پس سؤالش کرد کای شایسته پیر

چون ز منکر درگذشتی وز نکیر

گفت چون کردند آن دو نامدار

[...]

۱۵ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت درویش حق‌جو و راز و نیاز او

 

بود درویشی ز فرط عشق زار

وز محبت همچو آتش بی‌قرار

هم ز تفت عشق جانش سوخته

هم ز تاب جان زفانش سوخته

آتش از جان در دلش افتاده بود

[...]

۱۴ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که مهمان گلخن تاب شد

 

یک شبی محمود دل پر تاب شد

میهمان رند گلخن تاب شد

رند بر خاکسترش بنشاند خوش

ریزه در گلخن همی‌افشاند خوش

خشک نانی پیش او آورد زود

[...]

۲۶ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست

 

می‌شد آن سقا مگر آبی به کف

دید سقایی دگر در پیش صف

حالی این یک آب در کف آن زمان

پیش آن یک رفت و آبی خواست از آن

مرد گفتش ای ز معنی بی‌خبر

[...]

۳۱ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شیخ بوبکر نشابوری که خرش بر لاف زدن او بادی رها کرد

 

شیخ بوبکر نشابوری به راه

با مریدان شد برون از خانقاه

شیخ بر خر بود بی‌اصحابنا

کرد ناگه خر مگر بادی رها

شیخ را زان باد حالت شد پدید

[...]

۱۹ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت رازجویی موسی از ابلیس

 

حق تعالی گفت با موسی به راز

کاخر از ابلیس رمزی جوی باز

چون بدید ابلیس را موسی به راه

گشت از ابلیس موسی رمزخواه

گفت دایم یاددار این یک سخن

[...]

۶ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » عقیدهٔ مردی پاک‌دین دربارهٔ مبتدی

 

پاک دینی گفت آن نیکوترست

مبتدی را کو به تاریکی درست

تا به کلی گم شود در بحر جود

پس نماند هیچ رشدش در وجود

زانک چیزی گر برو ظاهر شود

[...]

۱۰ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » شیخی که از سگی پلید دامن در نچید

 

در بر شیخی سگی می‌شد پلید

شیخ از آن سگ هیچ دامن در نچید

سایلی گفت ای بزرگ پاکباز

چون نکردی زین سگ آخر احتراز

گفت این سگ ظاهری دارد پلید

[...]

۷ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عابدی که در زمان موسی مشغول ریش خود بود

 

عابدی بودست در وقت کلیم

در عبادت بود روز و شب مقیم

ذره‌ای ذوق و گشایش می‌نیافت

ز آفتاب سینه تابش می‌نیافت

داشت ریشی بس نکو آن نیک مرد

[...]

۱۴ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت ابلهی که در آب افتاد و ریش بزرگش وبال او بود

 

داشت ریشی بس بزرگ آن ابلهی

غرقه شد در آب دریا ناگهی

دیدش از خشکی مگر مردی سره

گفت از سر برفکن آن توبره

گفت نیست آن توبره، ریش منست

[...]

۱۴ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت صوفیی که هرگاه جامه می‌شست باران می‌آمد

 

صوفیی چون جامه شستی گاه گاه

میغ کردی جملهٔ عالم سیاه

جامه چون پر شوخ شد یک بارگی

گرچه بود از میغ صد غم خوارگی

از پی اشنان سوی بقال شد

[...]

۱۵ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دیوانه‌ای که در کوهسار با پلنگان انس کرده بود

 

بود مجنونی عجب در کوه سار

با پلنگان روز و شب کرده قرار

گاه گاهش حالتی پیدا شدی

گم شدی در خود کسی کانجا شدی

بیست روز آن حالتش برداشتی

[...]

۸ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عزیزی که از داشتن خداوند شادی میکرد

 

آن عزیزی گفت شد هفتاد سال

تا ز شادی می‌کنم و از ناز حال

کین چنین زیبا خداوندیم هست

با خداوندیش پیوندیم هست

چون تو مشغولی بجویایی عیب

[...]

۷ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت مستی که مست دیگر را بر مستی ملامت میکرد

 

بود مستی سخت لایعقل، خراب

آب کارش برده کلی کار آب

درد وصاف از بس که در هم خورده بود

از خرابی پا و سر گم کرده بود

هوشیاری را گرفت از وی ملال

[...]

۱۰ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عاشقی که عیب چشم یار را پس از نقصان عشق دید

 

بود مردی شیردل خصم افکنی

گشت عاشق پنج سال او بر زنی

داشت بر چشم آن زن همچون نگار

یک سر ناخن سپیدی آشکار

زان سپیدی مرد بودش بی‌خبر

[...]

۱۲ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محتسبی که مستی را میزد و گفتار آن مست

 

محتسب آن مرد را می‌زد به زور

مست گفت ای محتسب کم کن تو شور

زانک کز نام حرام این جایگاه

مستی آوردی و افکندی ز راه

بودیی تو مست‌تر از من بسی

[...]

۱۲ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ بوعلی رودبار در وقت مرگ

 

وقت مردن بوعلی رودبار

گفت جانم بر لب آمد ز انتظار

آسمان را در همه بگشاده‌اند

در بهشتم مسندی بنهاده‌اند

همچو بلبل قدسیان خوش سرای

[...]

۱۴ بیت
عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » پیام خداوند به بندگان توسط داود

 

حق تعالی گفت ای داود پاک

بندگانم را بگو کای مشت خاک

گرنه دوزخ نه بهشتستی مرا

بندگی کردن نه زشتستی مرا

گر نبودی هیچ نور و هیچ نار

[...]

۱۲ بیت
عطار
 
 
۱
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۲۴۷
 
تعداد کل نتایج: ۴۹۲۵