عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
غلام من برد او را بزوری
ازان شومی شد او مفلوج و کوری
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۳) حکایت سلیمان داود علیهما السلام با مور عاشق
بچشم خرد منگر سوی موری
که او را نیز در دل هست شوری
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۴) حکایت امیرالمؤمنین علی کرم الله وجهه بامور
چو حیدر در شجاعت شیر زوری
که دیدی بسته بر فتراک موری
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۸) حکایت نابینا با شیخ نوری رحمه الله
چو نام حقّ ازو بشنود نوری
به پیش او دوید از ناصبوری
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۵) حکایت سلطان محمود و گازر
اگر تو بر فلک بهرامِ زوری
بروز واپسین بهرامِ گوری
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۳) حکایت سلیمان و طلب کردن کوزه
بتر آن گل که سازندش تنوری
که هر ساعت بتابندش بزوری
عطار » بلبل نامه » بخش ۲ - رفتن مرغان بحضرت سلیمان علی نبینا و آله و علیه السلام و شکایت نمودن از بلبل
ندارد یک زمان ذوق و حضوری
ز درد عشق هست او ناصبوری
عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
تو در مصباح تن مشکوة نوری
ز نزدیکی که هستی دورِ دوری
عطار » اسرارنامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
ببین آخر اگر داری حضوری
که هر دم میرسد از یار نوری
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل
چو در چشم آیدت چون ماه نوری
چرا ناید در آن هر ذره حوری
عطار » اسرارنامه » بخش هفتم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
تو میخواهی بزاری و بزوری
که آید پیل در سوراخ موری
عطار » اسرارنامه » بخش نهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
اگر با خود بری یک ذره نوری
بود ز آن نور خورشیدت حضوری
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۱ - المقاله الرابع عشر
گرت بخشد کمر چه تو چه موری
که هر دو زین کمر هستند عوری
عطار » اسرارنامه » بخش شانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
اگر تو شیر طبع و پیل زوری
ز بهر طعمهٔ کرمان گوری
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل
شبی خفت آن گدایی در تنوری
شهی را دید میشد در سموری
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل
شبانروزی چو اختر روز کوری
اسیر حرص روز و شب چو موری
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۱ - المقاله الثانیه و العشرون
چو هر دم میتوانی یافت نوری
چرا دایم نباشی در حضوری
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
منور دار جانم را به نوری
دلم را زنده گردان از حضوری
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
ز بوقلمون عالم در غروری
سرابی آب میبینی که دوری