سلیمان با چنان کاری و باری
بخیلی مور بگذشت از کناری
همه موران بخدمت پیش رفتند
بیک ساعت هزاران بیش رفتند
مگر موری نیامد پیش زودش
که تلی خاک پیش خانه بودش
چو باد آن مور یک یک ذرّهٔ خاک
برون میبرد تا آن تل شود پاک
سلیمانش بخواند و گفت ای مور
چو میبینم ترا بیطاقت و زور
اگر تو عمر نوح و صبر ایّوب
بدست آری نگردد کار تو خوب
به بازوی چو تو کس نیست این کار
ز تو این تل نگردد ناپدیدار
زبان بگشاد مور و گفت ای شاه
بهمت میتوان رفتن درین راه
تو منگر در نهاد و نبیت من
نگه کن در کمال همت من
یکی مورست کز من ناپدیدست
بدام عشق خویشم در کشیدست
بمن گفتست گر تو این تل خاک
ازینجا بفگنی وره کنی پاک
من این خرسنگ هجران تو از راه
براندازم نشینم با تو آنگاه
کنون این کار را بسته میانم
بجز این خاک بردن میندانم
اگر این خاک گردد ناپدیدار
توانم گشت وصلش را خریدار
وگر از من برآید جان درین باب
نباشم مدّعی باری و کذّاب
عزیزا عشق از موری بیاموز
چنین بینائی از کوری بیاموز
کلیم مور اگرچه بس سیاهست
ولیکن از کرداران راهست
بچشم خرد منگر سوی موری
که او را نیز در دل هست شوری
درین ره میندانم کین چه حالست
که شیری را ز موری گوشمالست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر داستان سلیمان و موری را روایت میکند که با تلاش و همت بسیار در صدد از بین بردن تلم خاکی است که در برابر خانهاش قرار دارد. سلیمان به مور میگوید که با توان و عمرش نمیتواند این کار را انجام دهد، اما مور با عزم و ارادهای ویژه پاسخ میدهد که برغم کوچک بودنش، با عشق و همت میتواند به هدفش برسد. او به سلیمان میگوید که عشق و همت اوست که باعث میشود هر مشکلی را برطرف کند، حتی اگر به قیمت جانش باشد. در نهایت، پیام شعر این است که تلاش و همت در برابر مشکلات، حتی در اوج کوچکی و ضعف، میتواند منجر به موفقیت شود و باید به ارزش عشق و اراده توجه کرد.
هوش مصنوعی: سلیمان با تمام توانمندیها و مقامش، از کنار یک مور بیخیال عبور کرد.
هوش مصنوعی: تمام مورچهها به خدمت پیش رفتند و در یک ساعت، هزاران کار بیشتر انجام دادند.
هوش مصنوعی: موری به سمت خانهای که تلی از خاک مقابلش بود، نیامد.
هوش مصنوعی: هوا مانند باد، دانههای ریز خاک را یکی یکی میبرد تا آن توده از خاک تمیز شود.
هوش مصنوعی: سلیمان به مور گفت: ای مور، وقتی تو را میبینم که ناتوان و بیطاقت هستی.
هوش مصنوعی: اگر تو عمری به درازای عمر نوح و صبری مانند صبر ایوب داشته باشی، باز هم کارهایت به خوبی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: هیچکس به قدرت تو نیست؛ این کار از دست تو برمیآید و این تپه هیچگاه ناپدید نخواهد شد.
هوش مصنوعی: مور زبان باز کرد و گفت: ای شاه، با قدرت تو میتوان در این راه گام گذاشت.
هوش مصنوعی: به جای اینکه به درون من نگاه کنی، به عظمت و ارادهام توجه کن.
هوش مصنوعی: یک مورچهای وجود دارد که از من پنهان شده و در چنگال عشق خودم را به دام انداخته است.
هوش مصنوعی: به من گفتهاند اگر این توده خاک را از اینجا برطرف کنی و آن را پاک سازی کنی،...
هوش مصنوعی: من این سنگ بزرگ جدایی تو را از سر راهم برمیدارم و سپس با تو مینشینم.
هوش مصنوعی: اکنون نمیدانم چه کاری باید انجام دهم، جز اینکه این خاک را به دنیای دیگر ببرم.
هوش مصنوعی: اگر این زمین از دید پنهان شود، میتوانم به دنبال وصالش بروم و آن را بخرم.
هوش مصنوعی: اگر از من برآید، در این موضوع نه مدعی هستم و نه دروغگو.
هوش مصنوعی: ای عزیز، از مورچگان بیاموز که چگونه عشق ورزند و از کوران یاد بگیر که چگونه بینایی را درک کنند.
هوش مصنوعی: کلیم مور هرچند رنگش سیاه است، ولی از نظر رفتار و اعمالش راه را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: به دیدهی خرد خود ننگر به مور، زیرا او هم در دل خود احساسی دارد.
هوش مصنوعی: در این مسیر نمیدانم این چه وضعیتی است که شیر را به خاطر یک مورچه تنبیه میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.