گنجور

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » جواب پدر

 

پدر گفتش که چون زر سایه افکند

ترا از گوهر و از پایه افکند

نیاید دُنیی و دین راست هر دو

ز حق می‌دان که نتوان خواست هر دو

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت پیرزنی که کاغذ زری به بوعلی داد

 

جزو گردد، کل شود، نه کل، نه جزو

صورتی باشد صفت نه جان، نه عضو

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم

 

تو آن نوری که لم تمسسه نارُ

درون جان و دل دردی و دارو

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم

 

گهی در دست بد سنگش سخن گو

گهی زنهار از وی خواست آهو

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۸) سؤال مرد درویش از جعفر صادق

 

سه پهلوست آرزوهای من و تو

تو می‌خواهی که گردد چار پهلو

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۲) حکایت حسن بصری و رابعه رضی الله عنهما

 

بسی بُز کوهی و نخچیر و آهو

به گردش صف زده بودند هر سو

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر

 

بصد دل بود شه دیوانهٔ او

حریف مهستی بد لیک مهرو

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۳) حکایت مأمون خلیفه با غلام

 

ز عشق ثُقبهٔ لعلش ز لولو

هزاران ثُقبه در دل مانده هر سو

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۴) حکایت اصمعی با آن مرد صاحب ضیف و زنگی حادی

 

گناهش چیست گفت ای خواجه بر گو

چنین گفتا که این زنگیِ بدخو

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۱ - عجز آوردن بلبل به پیش باز و دستوری طلبیدن او

 

به بلبل گفت هین میساز و میرو

ز هر چیزی که داری کهنه و نو

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۱۶ - حکایت هاروت و ماروت

 

مثالی خوش بگویم با تو بشنو

اگر تو بشنوی بر من به یک جو

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۱ - مجادلهٔ بلبل با طاووس و تسلیم شدن طاووس به وی

 

بیا ای مرغ رنگین‌ جامه بی‌بو

سر تُرکانه داری پای هندو

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۴ - نصیحت پذیرفتن موش خوار

 

همی گردند پیاپی گردش او

دو چاکر در رهش رومی و هندو

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون

 

نخست اندیشه کن آنگه سخن گو

بسی پرسیدن و گفتن مکن خو

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

مرا از درد تو فرمود بانو

که آن دُر را فرود آرم به دارو

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

کنیزی را بر خود خواند بانو

که درمانی بساز و گیر دارو

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

ز بند و تاب و پیچ و حلقه هر سو

هزاران حرف مشکین داشت بررو

عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۸