ز من پندی فرا گیر ای خردمند
عتاب و خشم را بر پای نه بند
کلاه فاقه را بر فرق سر نه
بدان حرصی که باشد کمترش ده
ز قهرش دیدهٔ پر فتنه بردوز
چو باد انش به بی خوابی بیاموز
مسلط کن برو صیاد خود را
بجای نان مده پالوده بد را
گر او را خوار کردی همچو یوسف
عزیز مصر کردی همچو یوسف
ببسته سدهٔ فر سعادت
بیان عالم الغیب و شهادت
مشعبد وار زیر حقه دارد
نه چندان مهره کانراکس شمارد
بهر یاری که وقتش اقتضا کرد
بدزدد مهرهٔ عمر زن و مرد
همی گردند پیاپی گردش او
دو چاکر در رهش رومی و هندو
زمین سفلیان را آسمان است
سرای علویان را آستان است
بگوش هوش بشنو این سخن را
فدای این سخن کن جان و تن را
چو فرصت هست کاری بیشتر بود
پشیمانی گر آید کی کند سود
چراغ دل ز شمع جان برافروز
اصول علم استادان بیاموز
به جان گر خدمت استاد کردی
ز خدمت برخوری استاد گردی
ولی اندیشهٔ تو آن ندارد
معما گفتن تو جان ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، راوی به فرد خردمند نصیحت میکند که از خشم و عتاب اجتناب کند و به جای این احساسات منفی، بر دانش و علم متمرکز شود. او به فرد توصیه میکند تا حواس خود را بر روی یادگیری و خدمت به استادان بگذارد و در عوض، از وزش بادهای ناامیدی و بیخوابی دوری کند. همچنین، به نکتهای اشاره میکند که اگر انسان به دیگران بیاحترامی کند، ممکن است عاقبت خوبی نداشته باشد، در حالی که با احترام به دیگران میتواند منزلت خود را افزایش دهد. او همچنین به اهمیت فرصتها اشاره کرده و میگوید که در مواقع مناسب باید از آنها بهرهبرداری کرد و پشیمانی نباید به سراغ انسان بیاید. در نهایت، تأکید میکند که زندگی باید پر از علم و آگاهی باشد و معماهای زندگی باید با دانش و تفکر حل شوند.
هوش مصنوعی: ای انسان خردمند، از من یاد بگیر: خشم و عتاب را مهار کن و اجازه نده که بر تو چیره شوند.
هوش مصنوعی: کلاه نو را بر سر بگذار، اما نه از سر حرص و طمع که کم و کاستی آن را احساس کنی.
هوش مصنوعی: از خشم او، چشم پر از طمع به خواب نمیرود، مثل باد، به بیخوابی آموختهام.
هوش مصنوعی: او را به تسلط درآور و به او یاد بده که به جای نان، دیگران را فریب ندهد.
هوش مصنوعی: اگر او را تحقیر کنی، مثل یوسف او را عزیز و محترم میکنی.
هوش مصنوعی: زمانی به پایان رسیده که خوشبختی و سعادت درهای خود را به روی انسانها گشوده است، و علم غیب و واقعیتهای بشری را در این باره معرفی میکند.
هوش مصنوعی: زیر حقه مشعلی وجود دارد که نمیتوان آن را به سادگی با چند مهره معمولی مقایسه کرد. این اشاره به وجود چیزی با ارزش و قابل توجه دارد که به راحتی قابل شمارش یا ارزیابی نیست.
هوش مصنوعی: هر گاه کمکی لازم بود، زمان آن است که از زندگی و فرصتهای عمر زن و مرد بهرهبرداری شود.
هوش مصنوعی: دو خادمی که به دنبالش هستند، بیوقفه در حال حرکتاند؛ یکی رومی و دیگری هندی.
هوش مصنوعی: زمین، خانه و محل زندگی مردم ستمدیده و پایینرده است، در حالی که آسمان، برای آنها فراتر از این دنیا است. اما برای اهل فضیلت و نیکوکار، سرای علویان، همچون یک درگاه و آستانی است که به جایی مقدس و با ارزش منتهی میشود.
هوش مصنوعی: با دقت و توجه به این سخن گوش فرا ده و جان و بدن خود را فدای این کلام ارزشمند کن.
هوش مصنوعی: وقتی که فرصت برای انجام کار وجود دارد، بهتر است کار را انجام دهیم، زیرا اگر بعدها پشیمان شویم، هیچ فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: دل خود را مانند شمعی روشن کن و از استادان درس علم و دانش را یاد بگیر.
هوش مصنوعی: اگر با جان و دل به استاد خود خدمت کنی، در نتیجه به مقام و مرتبهای همچون استاد خواهی رسید.
هوش مصنوعی: اما فکر تو به گونهای نیست که بتواند معما بگوید، زیرا جان و روحی در آن وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.