عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
جمله یک ذاتست اما متصف
جمله یک حرف و عبارت مختلف
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » سقایی که از سقای دیگر آب خواست
میشد آن سقا مگر آبی به کف
دید سقایی دگر در پیش صف
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » گفتهٔ دانای دین هنگام نزع
کین شنو بر گفت چون دارد شرف
در سخن کی کردمی عمری تلف
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱) حکایت شبلی با مرد نانوا
نهچندان کرد هر چیزی تکلّف
که کس را میرسید آنجا تصرّف
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۴) حکایت دیوانهای که سر بر در کعبه میزد
بزرگی چون شنید آواز هاتف
بدان اسرار شد دزدیده واقف
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
بر بکتاش آمد تیغ در کف
وز آنجا برگرفتش برد با صف
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
زمانی در سیاست کن توقف
که تا از پس نمانی در تأسف
عطار » خسرونامه » بخش ۳۰ - بیمار گشتن جهانافروز خواهر شاه اصفهان و رفتن هرمز بهطبیبی بر بالین او و عاشق شدن او بر هرمز
زده حوران بهگرد تخت او صف
گرفته عنبر و کافور بر کف
عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را
گهی در تاب شد چون شیر از تف
گهی چون شیر میریخت از لبش کف
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
جهان ازشعلهٔ خورشید پرتف
چو آتش گشته هر شمشیر در کف
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۳۲ - پسر در قطع علایق این جهان فانی گوید
مران کشتی زمانی کن توقف
جماعت را نگه میدار از تف
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است
مال دنیا هست تخم و تو کشف
چشم داری تو بر او بهر خلف
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
جهد کن تا مظهرم آری بکف
واندر آن برخوان تو سرّ من عرف
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید
اول معنیم شاه لو کشف
آخر معنیم نور من عرف
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
اهل راز آن شد که با شاه نجف
در معانی دیده باشد لو کشف
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
در میان چار خصم مختلف
کی توانی شد به وحدت متصف
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه
جمله یک ذاتست اما متصف
جمله یک حرف و عبارت مختلف