گنجور

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ

 

بسی دجّالِ مهدی روی هستند

که چون دجّال از پندار مستند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » المقالة السادسة

 

پسر گفتش که هر خلقی که هستند

همه دل در هوای خویش بستند

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین

 

یقین میدان که میرانی که هستند

که صد تن را چو تو گردن شکستند

عطار
 

عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهی‌نامه » در آغاز آلهی نامه

 

خلایق جمله ازجام تو مستند

همه مأمور فرمان الستند

عطار
 

عطار » الهی نامه » روایت دیگر دیباچۀ الهی‌نامه » در آغاز آلهی نامه

 

توئی باقی و فانی هرچه هستند

بتقدیرت نه بالا بل که پستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چنین آمد ز حق کانانکه هستند

چو جان در راه او بازند رستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

هزاران نقش بر یک نحل بستند

ولی جز آن همه درهم شکستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳ - در فضیلت امیرالمؤمنین ابوبكر صدّیق

 

پس اینجا تو یقین دان کانکه هستند

بنور صبح صادق حق پرستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۳ - در پرداختن این داستان

 

اگرچه اوستادانی که هستند

ره توحید و نعت و پند جستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۶ - آغاز داستان

 

بسی همزاد او با هم نشستند

همه از جان دلی در کار بستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

چونقاشان لطیفش نقش بستند

قلم بر نقش حُسن او شکستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل

 

ترا دوشیزگان بسیار هستند

بگو کز پردهشان بیرون فرستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

بآخر چون شکر بر شهد خستند

بپسته بر گشادن عهد بستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

چو عکس توست هر چیزی که هستند

چو فیض توست هر نقشی که بستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

اِزاری در گل سیراب بستند

چو آتش در میان آب جستند

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۶ - آگاهی یافتن خسرو از پیدا شدن گل

 

شهش فرمود تا چون سگ ببستند

دو خادم بر سرو پایش نشستند

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۲ - در بیان مرد دین و شرح پیر فرماید

 

بسا طالب که بر خود برنشستند

تمامت راه را بر خود ببستند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

همه در غلغل عشق تو هستند

گهی هشیار و گاهی نیم مستند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳ - در معراج حضرت خاتم صلی الله علیه و آله

 

بعزت نزد احمد خوش نشستند

حقیقت بهر تسلیمی به بستند

عطار
 
 
۱
۲
۳