از آن یک جرعه میدادند منصور
اناالحق گفت و عالم کرد پر شور
چو جام وحدتش بر کف نهادند
به خونش مفتیان فتوی بدادند
دو صد کس ز آنکه فتوی داده بودند
در آن دم از حیات افتاده بودند
به بازارش برآوردند سر مست
نهاده بود سر مردانه بر دست
بگرد دار میگردید و میگفت
مرا غیرت گرفت اغیار نگرفت
بکوی دوست میرفتم سحرگاه
بدیدم سایهٔ افتاده بر راه
مرا آن یک نظر از خویشتن برد
علامت بر سر راه من آورد
نظر بر روی نامحرم که کردم
ز دست غیرت حق نیش خوردم
چرا عاشق چنین حیران نگردد
که جز گرد در جانان نگردد
کسی را کافتاب از در درآید
وجود ذره کی در چشمش آید
بدارش برکشیدند سنگساران
همی کردند هر سو سنگباران
ز دار و سنگ و رشته غم نمیخورد
سر موئی ز اناالحق کم نمیکرد
به آواز آمدند با او به یکبار
در و دیوار و چوب و رشته و دار
طناب عمر او آن دم گسستند
به آب و آتش عشقش بشستند
انانیت بذات خود فنا بود
انانیت نبود آنجا خدا بود
برآمد موجی از دریا به صحرا
صدف بگسست و گوهر شد بدریا
انای تنگنا برداشت حلاج
چو پر شد بر سر آمد شد بتاراج
سبوی آب در دریا چه سنجد
ولی درکوزهٔ کوچک نگنجد
ثبات کوه پیش از قوت باد
زهر بادی گیاه آید به فریاد
هزاران جام از آن می باز خوردند
ولی افشاء سر حق نکردند
همانگه کرد بلبل عهد در دم
ننوشم نیز می والله اعلم
دمی از عشق گل دارم خروشی
برآید در دلم هر لحظه جوشی
چو گل بر بست رخت از باغ و بستان
مرادم بسته شد چون زیردستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، منصور حلاج به عشق و حقیقتی عمیق اشاره میکند که با بیان "اناالحق" جان خود را به خطر انداخت. او به لحاظ روحی به نزدیکی با خدا دست مییابد و تحت تأثیر عشق قرار میگیرد. عزم راسخ او در برابر مخالفتها و سرزنشها ستودنی است و او حتی در سختترین لحظات همچنان بر اعتقادات خود پایبند میماند. بحث بر سر سرنوشت او و نمادهای عشق و حقیقت در این شعر به تصویر کشیده میشود، به طوری که نهایتاً عبور از مرزهای فردیت و رسیدن به الوهیت را نشان میدهد. در پایان، شاعر میگوید که عشق او نه تنها پایدار است بلکه در دلش هر لحظه جوششی از آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: از آن جرعهای مینوشیدند که منصور (حلاج) فریاد "من حقیقت هستم" سر داد و دنیا را پر از شور و حال کرد.
هوش مصنوعی: وقتی جام اتحاد را به دست گرفتند، علمای دین به خاطر او فتوا صادر کردند.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، دوصد نفر که بر اساس فتوای دیگران اقدام کرده بودند، از زندگی ساقط شده بودند.
هوش مصنوعی: او به بازار برده شد و در حالی که مست و خوشحال بود، سرش را به طرز مردانهای بر دستش گذاشته بود.
هوش مصنوعی: او به دور میچرخید و میگفت که غیرت و غیرتخواهی او را تحت تاثیر قرار داده، اما دیگران نتوانستهاند بر او خیره شوند.
هوش مصنوعی: در صبح زود به سمت خانه دوست میرفتم و ناگهان سایهای را که بر روی زمین افتاده بود، دیدم.
هوش مصنوعی: نگاهی که تو به من انداختی، تمام زندگیام را تغییر داد و نشانهای در مسیرم قرار داد.
هوش مصنوعی: وقتی که به نامحرمی نگاه کردم، به خاطر غیرتم از جانب خدا آسیب دیدم.
هوش مصنوعی: چرا عاشق باید اینقدر گیج و حیران بگردد، در حالی که غیر از معشوق هیچ نقطهء دیگری برای گشتن ندارد؟
هوش مصنوعی: اگر نور خورشید به کسی بتابد، چگونه ممکن است که وجود یک ذره در چشم او دیده شود؟
هوش مصنوعی: در آن لحظه، مردم سنگسار، او را از خواب بیدار کردند و به اطرافش سنگپرانی میکردند.
هوش مصنوعی: غم و اندوه در دل من تأثیری ندارد و مانند موئی از آن نمیکاهد؛ چرا که حقیقتی بزرگ و عمیقتر از آن در وجودم هست.
هوش مصنوعی: همه چیز به یکباره با صدای او به حرکت درآمد؛ دیوارها، چوبها و رشتهها و دارها نیز به صدا درآمدند.
هوش مصنوعی: عمر او در لحظهای به پایان رسید، و عشقش همچون آب و آتش او را پاک کرد.
هوش مصنوعی: خودپرستی و توجه به نفس در واقع نابود میشود؛ وقتی به حقیقت وجودی میرسیم، در آنجا خبری از خودخواهی نیست و تنها خداوند حضور دارد.
هوش مصنوعی: موجی از دریا به سمت صحرا حرکت کرد و صدفی شکست و گوهرش دوباره به دریا بازگشت.
هوش مصنوعی: در هنگام دشواری، حلاج به اوج رسیده و زمانی که پر شده از موفقیت، به نابودی کشیده میشود.
هوش مصنوعی: آب دریا بسیار فراوان و بزرگ است، بنابراین یک سبوی کوچک در آن هیچ ارزشی ندارد. اما در یک کوزه کوچک، آب میتواند به خوبی جا بگیرد و اهمیت بیشتری پیدا کند.
هوش مصنوعی: پایداری کوهها بر اثر قدرت باد نمیتواند تزلزلیابد، اما گیاهان در برابر وزش باد به شدت آسیبپذیر هستند و به راحتی گرفتار میشوند.
هوش مصنوعی: هزاران جام شراب نوشیدند، اما کسی راز حقیقت را فاش نکرد.
هوش مصنوعی: در همان لحظه، بلبل پیمانی بست که من دیگر چیزی نخواهم نوشت، و تنها خداوند از این موضوع باخبر است.
هوش مصنوعی: من لحظهای از عشق گل بهرهمند هستم که هر لحظه در دلم هیجانی و شور و نشاطی بهوجود میآورد.
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهات مانند گل در باغ و بستان گل تمام شد، آرزوهایم نیز به همین اندازه کوچک و شکست خورده شدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.