گنجور

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بزن گفتا که شو جفت حلالم

که مُردم، زنده گردان از وصالم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۴) حکایت دیوانه‌ای که گلیم فروخت

 

که من در جوهر خود چون سفالم

ز صندوقت بگردد بو که حالم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او

 

چنان زلفش پریشان کرد حالم

که آمد ملک جمعیت زوالم

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۸ - حکایت

 

یکی دل‌خسته‌ام، ای صدر عالم

نمی‌داند کسی اسرار حالم

عطار
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده

 

خدا را ای شه شیران عالم

ستم بر ما مکن بنگر به حالم

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقاله الثالث عشر

 

گر اول رونقی بگرفت حالم

گرفت آخر ولی از جان ملالم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

من آن مرغم که زرّین بود بالم

بسوخت آن بالم و برگشت حالم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

کسی پروانه گردد در خیالم

که آرد طاقت شمع جمالم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

کز اوّل رونقی بگرفت حالم

گرفت آخر ولی از جان ملالم

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

بگو تا کی دهی این گوشمالم

که از جورت درامد تنگ، حالم

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۱

 

بیا برگو ز حال شاه ظالم

که از ظلم است مجرم یا که سالم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

دو عالم منتظر اندر وصالم

که چون باشد بآخر عین حالم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

سراسر سیر گردم در وصالم

شده گم عاقبت اندر جلالم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۲ - در نموداری سر توحید حقیقت

 

بجز تو نیست اینجا در خیالم

زهی جان دلم اندر وصالم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

مرا جانست و جانان در خیالم

نموده این زمان عین وصالم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

از آن مستم که دانم در وصالم

وصال امروز در عین وبالم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۳ - جواب منصور شیخ جنید را (قس)

 

ز تف هیبت نور جلالم

همه شد محو درعین جمالم

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید

 

دگر اهل و عیال و خیل وخالم

تو شان جمعیّتی ده در وصالم

عطار
 
 
۱
۲