عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
بزن گفتا که شو جفت حلالم
که مُردم، زنده گردان از وصالم
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۴) حکایت دیوانهای که گلیم فروخت
که من در جوهر خود چون سفالم
ز صندوقت بگردد بو که حالم
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
چنان زلفش پریشان کرد حالم
که آمد ملک جمعیت زوالم
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده
خدا را ای شه شیران عالم
ستم بر ما مکن بنگر به حالم
عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۱ - المقاله الثالث عشر
گر اول رونقی بگرفت حالم
گرفت آخر ولی از جان ملالم
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
من آن مرغم که زرّین بود بالم
بسوخت آن بالم و برگشت حالم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
بسی کردند هر جای این سؤالم
چه گویم چون نشد معلوم حالم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
کسی پروانه گردد در خیالم
که آرد طاقت شمع جمالم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
کز اوّل رونقی بگرفت حالم
گرفت آخر ولی از جان ملالم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
دو عالم منتظر اندر وصالم
که چون باشد بآخر عین حالم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
سراسر سیر گردم در وصالم
شده گم عاقبت اندر جلالم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۲ - در نموداری سر توحید حقیقت
بجز تو نیست اینجا در خیالم
زهی جان دلم اندر وصالم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
مرا جانست و جانان در خیالم
نموده این زمان عین وصالم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید
از آن مستم که دانم در وصالم
وصال امروز در عین وبالم
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
دگر اهل و عیال و خیل وخالم
تو شان جمعیّتی ده در وصالم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۹ - در اظهار کردن قوّت و قدرت و استغناء کل فرماید
ز دید خویش دائم در جلالم
ز نورخویش قائم در وصالم