عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
چوخوردی خونم از لب باز کردم
که خوش خوش از لبت خون بازخوردم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
که من سالار گردان نبردم
کجادر چشم آید هیچ مردم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
ز جورت رنج دل بسیار بردم
چه میخواهی ز من انگار مردم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
ز بس کز درد تو درخون بگردم
ز سر تا پای گویی عین دردم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
کنون چون من زنم کی مرد گردم
چو مردان با دلم این درد خوردم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
یقین صاحبدلان دانند در دم
که چون ایشان من اندر عشق فردم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۵ - سخن گفتن منصور با شیخ کبیر قدس سره
حقیقت جایگاه دیو گردم
که من زین معنی اینجاگاه فردم
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
معانیهای عالم جمع کردم
ز دستش بادهٔ عرفان بخوردم
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
شدم مست و ببحرش راه بردم
ز جسم هستی خود جمله مردم
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
نظر در روی دیگر نیز کردم
از او یک شربتی دیگر بخوردم
عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید
بطور روستائی شهر گردم
که کس نشناسدم که من چه مردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
من و تو دیگریم و هرچه کردم
من اندر ذات توآگاه و فردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
ز قول شرع پیش از مرگ مُردم
ره تحقیق جانان را سپردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
ز قول شرع راه حق سپردم
بیکباره ز دید خویش مُردم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
خدا را یافتم چون ره سپردم
ز نام وننگ خودبینی بمردم