عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
آفرین جان آفرین و جان جان
آنکه هست او آشکارا و نهان
در مقام لایزالی آشکار
در درون عاشقان بیقرار
آسمان یک پرده از اسرار او
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲ - در نعت حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم
آن محمد ختم و خیرالمرسلین
آن محمد نور ربّ العالمین
آن محمد مخزن اسرار شرع
جبرئیل از خیل او پوشیده درع
آن محمد آیت صنع اله
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳ - در نعت شاه اولیا علی علیه السلام
دین اگر خواهی سخن راراست گو
باش تابع بر امام راستگو
شهسوار لو کشف شیر خدا
از خدا دانی جهان را رهنما
آن امامی کو بحق اسرار گفت
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند
ای به دنیا جمله مقصود آمده
پرتوی از نور معبود آمده
ای ز انوار حقیقت نور تو
وی ز اسرار حقیقت پورتو
هر حقیقت را که گفته بایزید
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵ - اشاره به کتابهای منظوم شیخ
گر ازین مرهم نیابی کام خویش
جوهر الذاّتم بیاور تو به پیش
آنچه از وی بشنوی در خویش بین
تاشود سرّ عجایب پیش بین
جوهر الذّاتم سخن بی پرده است
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶ - حدیثی منقول از شیخ نجم الدین کبری خوارزمی
این چنین گفته است نجم الدین ما
آنکه بود اندر جهان از اولیا
آن ولی عصر و سلطان جهان
منبع احسان و میر عارفان
شیخ نجم الدین کبری نام او
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت
گفت نی تو گوش داراحوال من
گر گرفتار آمدی در چاه تن
حیدر کرّار با من راز گفت
ز اوّلین و آخرینم باز گفت
گفت آخر چند باشی در بدن
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار
یک شبی در بحر شاه اولیا
غوطه خوردم جوهری کرد او عطا
جوهر ذاتش نهادم نام او
من عجایب سرّها دارم در او
هر که خواند جوهرم سلطان شود
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۹ - در شرح حال خود فرماید
حال خود بشنوز من ای مرد نیک
روغن ایمان مریزان تو به دیک
چون پدر این پند را تعلیم کرد
اوستادم هم مراتعظیم کرد
گفت ای نور دو چشم صالحان
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
چون پدر روزی به استادم سپرد
نزد او از راه تعلیمم ببرد
آن معلم بود عالم در جهان
همچو خورشیدی که باشد او میان
آن معلّم بود وارث در علوم
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۱ - مقولۀ پیر درباره شیخ
گفت پیر ره که او بیخود شده
در ره عرفان حق راشد شده
نقطهٔ سرّ قلم با لوح گوی
بعد از آن نقش صور از لوح شوی
گفتمش چون علم حق آمد درون
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۲ - اشاره به حدیث غدیرخم
حق تعالی گفت درخمّ غدیر
با رسول الله ز آیات منیر
ایّها النّاس این بود الهام او
ز آنکه از حق آمده پیغام او
گفت کن تو با خلایق این ندا
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
من بگویم حالت قاضی تمام
زانکه رشوت گیرد او از خلق عام
او همی بیند که دارد نام وننگ
در شود در نار دوزخ بیدرنگ
رشوت بسیار و زرهای یتیم
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۴ - پرسیدن حضرت شیخ قده از پیر مرد سالکی که در عصر او بوده از اینکه در دنیا چه عجایب دیدهای و جواب دادن پیر ونقل شهادت درویشی
پیرمردی بود سالک همچو من
راه عرفان رفته در هر انجمن
سالها با اهل دل همراز بود
در مقام جان ودل ممتاز بود
گفتمش ای سالک راه اله
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۵ - در سوخت و کشتن اهل خلاف درویشی را بجهة ذکر حدیث الولایة افضل من النبوة
آن دگر گفتا ولایت افضل است
ز آنکه این قول از کلام مرسل است
آن یکی گفتا ولایت زان کیست
آن دگر گفتا که در شأن علیست
حضرت شاه ولایت نام اوست
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۶ - ***
این سخن نقلست از سلطان دین
از امام متقیین ایمان دین
آن امامی کو حقیقت یاب بود
در میان بحر دین گرداب بود
اسم او خواهی که دانی ز اولیا
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر
این سخن نقلست از شیخ کبیر
آنکه در آفاق بوده بینظیر
گرچه مولودش بشیراز اوفتاد
همچو او مردی ز مادر هم نزاد
او تصوّف را نکو دانسته بود
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب
چون محمد این ندا از حق شنید
گفت هستی نور حق از عین دید
ای تو را حق در کلام خویشتن
خوانده صد جایت بنام خویشتن
ای ز تو ایوان شرع افروخته
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۹ - حدیث دیگر در آتش رفتن جناب ابوذر در حضور حضرت مولی الموالی علیه و آله السلام
راویم این نکته را از شیخ دین
آنکه او را بود خود علم الیقین
شیخ دین و پیشوای اهل دید
بایزید آن حکمت حق را کلید
گفت با من جعفر صادق امام
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۰ - در بیان حال و منع آنهائی که اهل شرند واز خود بیخبرند و دیگران را احتساب فرمایند
بوی سرگین در دماغت هست چست
محتسب گشتی که دینم شد درست
روز مانی احتساب خویش کن
ترک کردار و کتاب خویش کن
گرکنی تو همچو بهمان احتساب
[...]