گنجور

ایرج میرزا » غزل‌ها » شمارهٔ ۱۴

 

ما خریدیم به جان عشق تو نی با زر و سیم

به زر و سیم خَرَد عشقِ بتان مردِ لئیم

عالمی پر بُوَد از رایحۀ مُشک و عبیر

مگر از پهلویِ زلفِ تو گذر کرد نسیم

بر بناگوشِ تو آن سنبل و سوسن باشد

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۱

 

شنیدم من که عارف جانم آمد

رفیقِ سابقِ طهرانم آمد

شدم خوشوقت و جانی تازه کردم

نشاط و وَجدِ بی‌اندازه کردم

به نوکرها سپردم تا بدانند

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۱۹ - شوقِ درس خواندن

 

حمد بر کردگارِ یکتا باد

که مرا شوقِ درس خواندن داد

آشنا کرد چشمِ من به کتاب

داده توفیقِ خیرم از هر باب

در سرِ من هوایِ درس نِهاد

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۰ - نوروزِ کودکان

 

عید نوروز و اوّل سال است

روزِ عیش نَشاطِ اطفال است

همه آن روز رختِ نو پوشند

چای و شربت به خوش دلی نوشند

پسرِ خوب روزِ عید اندر

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۱ - انتقاد از مستشاران

 

نبینی خیر از دنیا عَلایی

رسد از آسمان بر تو بلایی

تو را کردیم ای گوساله مأمور

نه مأموری که أَلمأمورُ مَعذور

که بنمایی در آمریکا تَجَسُّس

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳ - شراب

 

ابلیس شبی رفت به بالین جوانی

آراسته با شکل مهیبی سَر و بَر را

گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار

باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را

یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۷ - مرثیه

 

رسمَست هرکه داغ ِ جوان دید، دوستان

رأفت برند حالت ِ آن داغ دیده را

یک دوست زیر بازوی ِ او گیرد از وفا

وان یک ز چهره پاک کند اشکِ دیده را

آن دیگری بر او بِفشانَد گُلاب و شَهد

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۸ - کودک دورۀ طلایی

 

بچه هایِ زمانه رند شدند

بی ثمر دان تو ژاژخایی را

کودکانِ زمان ما نکنند

جز برایِ زر آشنایی را

یا برو زَر بده که سر بنهند

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۲۱ - تاریخ فوت

 

این جهان پیش راد مردِ حکیم

هست محنت فزایِ غم آباد

زن و مرد و شَه و گدا دارند

همه از دستِ این جهان فریاد

چَشمِ عِبرت گُشا ببین که چه سان

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۸ - بهشت و دوزخ

 

رسول دید که جمعی گسسته افسارند

به چاره خواست کِشان رِبقَه در رِقاب کند

بهشت و دوزخی آراست بهر بیم و اُمید

که دعوتِ همه بر مِنهَج صواب کند

من از جحیم نترسم از آن که بار خدای

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۷۶ - یادآوری

 

خسروا! گرچه فراموشی در طبع تو نیست

این سخن های دلاویز فراموش مکن

نصب یک حاکم عادل را با سرعت تام

به نگه داری تبریز فراموش مکن

حالت فارس که گردیده ز تأسیس پلیس

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹

 

تا خدا تَرکِ خدایی گوید

وز خدایش جدایی جوید

ول کند کرسی و عرش و همه را

کم کند از دو جهان همهمه را

خشگ گردد به رگ هستی خون

[...]

۹ بیت
ایرج میرزا