حمد بر کردگارِ یکتا باد
که مرا شوقِ درس خواندن داد
آشنا کرد چشمِ من به کتاب
داده توفیقِ خیرم از هر باب
در سرِ من هوایِ درس نِهاد
در دلِ من مَحَبَّتِ اٌستاد
پدرم را عَطا نٌمود حَیات
تا کند صرفِ کارِ من اوقات
مادرم را تَناوَری بخشید
مِهرِ فرزند پروری بخشید
هر دو مقدورِ خود به کار آرند
تا مرا درس خوان به بار آرند
عشق باشد به درس و مشق مرا
نبود جز به این دو عشق مرا
درس و مشقم چو ناتمام بٌوَد
بازی از بهرِ من حرام بٌوَد
در سرِ کارهایِ بی مصرف
نکنم هیچ وقتِ خویش، تلف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این متن به ستایش خداوند میپردازد که او را به یادگیری و مطالعه علاقهمند کرده و چشمش را به کتاب باز کرده است. او از محبت و حمایت والدینش سخن میگوید و تأکید میکند که پدر و مادرش تمام تلاش خود را میکنند تا او به موفقیت برسد. شاعر عشق به درس و مشق را همچون چیزی حیاتی میداند و تأکید میکند که نباید وقت خود را به کارهای بیفایده تلف کند. در اینجا، درس و علم به عنوان اولین و تنها عشق او مطرح میشود.
هوش مصنوعی: سپاس خداوند یکتایی را که مرا به یادگیری و فراگیری علم علاقهمند کرد.
هوش مصنوعی: چشم من با آشنا شدن به کتاب، از هر طرف به لطف و نیکی دست یافته است.
هوش مصنوعی: در ذهن من آرزوی یادگیری وجود دارد و در قلبم عشق و علاقه به معلم.
هوش مصنوعی: پدرم زندگی را به او اعطا کرد تا زمانش را صرف کار و تلاش برای من کند.
هوش مصنوعی: مادرم را عشق و محبت به فرزندپروری عطا کرد.
هوش مصنوعی: هر کدام از آنها تلاش میکنند تا من به بهترین شکل تحصیل کنم و به نتیجه مطلوب برسم.
هوش مصنوعی: عشق من به تحصیل و یادگیری است و جز این دو هیچ چیزی برای من عشق نمیباشد.
هوش مصنوعی: اگر درس و مشق من تمام نشود، بازی کردن برای من ممنوع است.
هوش مصنوعی: هرگز وقت خود را بر روی کارهای بیهوده و بیفایده هدر نخواهم داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.