گنجور

 
ایرج میرزا

نبینی خیر از دنیا عَلایی

رسد از آسمان بر تو بلایی

تو را کردیم ای گوساله مأمور

نه مأموری که أَلمأمورُ مَعذور

که بنمایی در آمریکا تَجَسُّس

بیاری مستشاری با تَخَصُّص

در آمریکا به خرها کردی اِعلان

که باشد مرتعِ سبزی در ایران

ز نوعِ خود فرستادی کمندی

خصوصاً یک خرِ بالا بلندی

چموش و بدلگام و خام و گُهگیر

نه از اَفسار می ترسد نه زنجیر

خرانِ داخلی معقول بودند

وَجیه المِلَّه و مقبول بودند

که باشد این مَثَل منظور هرکس

زبانِ خر خَلَج می‌داند و بس

نه تنها مرتعِ ما را چریدند

پدر سگ صاحِبان بر سبزه ریدند