بچه هایِ زمانه رند شدند
بی ثمر دان تو ژاژخایی را
کودکانِ زمان ما نکنند
جز برایِ زر آشنایی را
یا برو زَر بده که سر بنهند
یا برو دِل بِنه جُدایی را
در نَظَرْشانْ بهایِ جامی نیست
دفترِ جامی و بَهایی را
نشِناسند جز بَرایِ طلا
شیخی و صوفی و بَهایی را
به شَمیزی نمی کنند حِساب
شِعْرِ خاقانی و سَنایی را
یاوه دانند و سُخْره پندارند
مهربانی و آشنایی را
نَبُوَد در مِزاجِشان اثری
عَرْضِ اِفْلاس و بی نَوایی را
نتوانی فَریفْتْ جز به طلا
کودکِ دورۀ طلایی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به انتقاد از وضعیت اخلاقی و اجتماعی کودکان زمانه خود میپردازد. او میگوید که این نسل نه به معنای واقعی مهربانی و دوستی اهمیت میدهد و نه به ارزشهای روحانی و فرهنگی توجهی دارد. برای آنها، تنها طلا و ثروت اهمیت دارد و بهجز داراییهای مادی، هیچ چیزی را نمیشناسند. شاعر ضمن اشاره به بیاحساسی و سطحینگری این نسل، معتقد است که برای جلب توجه و محبت آنها، تنها میتوان به طلا و ثروت متوسل شد. به طور کلی، او نگران از دست رفتن ارزشهای انسانی و فرهنگی در این نسل است.
هوش مصنوعی: در دوران کنونی، جوانان فریبکار و بی هدف شدهاند، و تو هم باید بدان که پرحرفی و بیمحتوایی چه تاثیری دارد.
هوش مصنوعی: کودکان زمان ما فقط برای پول با یکدیگر رابطه برقرار میکنند.
هوش مصنوعی: یا برو و پول بده تا کارهایت برطرف شود یا برو و دل را به جدایی عادت بده.
هوش مصنوعی: در نگاه آنان، برای شراب جامی ارزش و بهایی ندارد و دفتر (کتاب) جامی نیز بهای خاصی ندارد.
هوش مصنوعی: تنها کسانی که به دنبال ثروت و طلا هستند، به ارزش شیخ و صوفی و بهایی پی میبرند.
هوش مصنوعی: شاید شعری که خاقانی و سنایی نوشتهاند، قابل مقایسه با حاصل کارهای دیگران نباشد و ارزش و اهمیت خاص خود را داشته باشد.
هوش مصنوعی: برخی مردم مهربانی و دوستی را بیهوده و سطحی میدانند.
هوش مصنوعی: در حالت و طبیعت آنها هیچ نشانهای از فقر و بیپولی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تنها از طریق طلا میتوانی کودکِ دوران طلایی را جذب کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای به بر کرده بی وفایی را
منقطع کرده آشنایی را
بر ما امشبی قناعت کن
بنما خلق انبیایی را
ای رخت بستده ز ماه و ز مهر
[...]
ای به دل کرده آشنایی را
برگزیده ز ما جدایی را
خوی تیز ازبرای آن نبود
که ببرند آشنایی را
در فراقت چو مرغ محبوسم
[...]
نه از آن دیر بخشد ایزد کام
که دهد جلوه کبریایی را
زان توقف کند که دریابی
ذوق در یوزه گدایی را
بیند از پیش چیزهایی را
آفتی، رنجی، ابتلایی را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.