اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶ - در صفت طبایع چهارگانه گوید
شب از سایهٔ اوست کز هر کران
ببینی از بر سپهر اختران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱ - در مردانگی گرشاسب گوید
سُته شد ز هومان به گرز گران
زدش دشتبانی به مازندران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل
به بیچارگی ساو و باژ گران
بپذرفت با هدیه بیکران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
جهان گرم و دشمن چنین بیکران
تو در رزم سخت و سلیحت گران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
چنین گفت مهراج کز سروران
به نزد بهو زین سپاه گران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۲ - دیگر پرسش گرشاسب از برهمن
زمین و آسمان وین همه اختران
همین درهم آویخته گوهران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۳ - دیگر پرسش گرشاسب از سرشت جهان
پس از جان هیولی و این گوهران
پس از گوهران چرخ و این اختران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۳ - شگفتی دیگر جزیره
زمینش ز بس بیشه زعفران
چو دیبای زرد از کران تا کران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۱ - شگفتی جزیره ای که استرنگ داشت
از آن پس ز نیشکر و خیزران
ببردند و شد بار کشتی گران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را
صف سنبل و بیشهٔ زعفران
روان لادن و بیشهٔ خیزران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
بفرمود تا بر نشیند بر آن
پیاده خرامند پیشش سران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۱ - وصف بیابان و رزم گرشاسب با زنگی
به خروارها عنبر و زعفران
هم از فرش و از دیبهٔ بی کران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۱ - وصف بیابان و رزم گرشاسب با زنگی
به هر برزن آواز خنیاگران
به هر گوشه ای دست بند سران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۳ - جنگ نوشیار با انبارسی
به یاری بر نوشیار از سران
همان شب بیامد سپاهی گران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او
هم از ره که آمد فکند این سران
برآرد کنون گرد ازین دیگران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۸ - آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار
به هر سو بر از پیکر اختران
از ایوانش انگیخته پیکران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را
مکن هیچ بدبینی از دیگران
وگر نیک بینی تو خو کن برآن
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۵ - رسیدن گرشاسب به میل سنگ
همه دشت او نوگل و خیزران
کهی برسرش بیشه زعفران
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۳ - قصه خاقان با برادرزاده
طبقها و جام از کران تا کران
به مشک و می اندوده و زعفران