به جنگ آن دو سالار پیش از دو شاه
رسیدند زی یکدگر کینهخواه
دو لشکر زدند از دو سو پره باز
ببد دست جنگ دلیران دراز
سواران به یک جا برآمیختند
پیاده جدا درهم آویختند
سر خنجر آتش شد و گرد دود
چو آتش کزو جوش خون خاست زود
بغرید کوس و برآمد نبرد
برخشید تیغ و بجوشید گرد
نوان گشت بوم و جهان شد سیاه
بلرزید مهر و بترسید ماه
یکی بزمگه بود گفتی نه رزم
دلیران درو بادهخواران بزم
غو کوسشان زخم بربط سرای
دَم ِ گاودُم ناله و آوای نای
روان خون می و نعرهشان بانگِ زیر
پیاله سر خنجر و نُقلْ تیر
به هر گوشهای مستی افکنده خوار
چه مستی که هرگز نشد هوشیار
چو یکرویه پیکار پیوسته شد
ز گردان بسی کشته و خسته شد
دمان نوشیار از میان نبرد
به انبارسی ناگهان باز خورد
برآورد زهرآبگون خنجرش
به زخمی ز تن ماند تنها سرش
سپه چون سپهبد نگون یافتند
عنان یکسر از رزم برتافتند
زپس خیل زاول سهفرسنگ بیش
برفتند و دشمن گریزان ز پیش
فکندند از ایشان بسی رزمساز
چو خورشید شد زرد، گشتند باز
همانگه شه کابل اندر رسید
همه دشت و کُه کشته و خسته دید
زدش ز آتش درد بر مغز دود
که شب گشت و هنگام کوشش نبود
تن کشته انبارسی باز جست
برو رُخ بهخون دو دیده بشست
یکی عود با زعفران برفروخت
مر آن کشته را تن به آتش بسوخت
هم از بهر آن کشته بر انجمن
بسی کس به آتش فکندند تن
سپه هر کجا کشته شان بد دگر
همه شب بدند از برش مویهگر
به یاری بر نوشیار از سران
همان شب بیامد سپاهی گران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، دو گروه از رزمندگان با یکدیگر در جنگی سخت و خونین درگیر میشوند. نبردی شدید در میگیرد که در آن سواران و پیادهنظام به هم میپیوندند و جنگی دلاورانه آغاز میشود. صداهای جنگ و نعرههای رزمندگان فضایی پر از تنش و تپش را به وجود میآورند. در حین نبرد، شدت جنگ به قدری است که شب سیاه و ستارگان ترسیده میشوند.
با گذشت زمان، یکی از سران سپاه به نام نوشیار نیز در جنگ زخمی میشود و در نهایت سپاه تحت فرماندهی او از جنگ فرار میکند. در پایان، شاه کابل به میدان میرسد و کشتگان را میبیند. او برای احترام به کشتهها، آتش میافروزد و تصمیم میگیرد که به یاد آنها، مراسم سوگواری برپا کند. سپاه دیگر نیز برای کمک به نوشیار به میدان میآید و شبانگاه، گروهی از جنگجویان از سران به یاری ایشان میشتابند.
هوش مصنوعی: در نبرد آن دو فرمانده، پیش از رسیدن به دو شاه، به خاطر کینه و دشمنی با یکدیگر به جنگ مشغول شدند.
هوش مصنوعی: دو گروه دشمن از دو طرف به میدان آمدهاند و نبردی سخت بین دلیران در حال وقوع است.
هوش مصنوعی: سواران همه جمع شدند و به هم پیوستند، اما پیادهها به طور جداگانه به هم گره خوردند.
هوش مصنوعی: سر خنجر به حالت سرکش و آتشین درآمد و مانند دودی که از آتش بهوجود میآید، برافراشته شد. از این آتش و دود، خون بهسرعت جوشید و فوران کرد.
هوش مصنوعی: صدای طبل جنگ بلند شد و نبرد آغاز گردید؛ شمشیرها از غلاف بیرون آمد و گرد و غبار به هوا برخاست.
هوش مصنوعی: در این زمان، زمین و دنیا به حالت ناگواری درآمد و همه جا تاریک شد. خورشید به لرزه افتاد و ماه نیز از وحشت به ترس افتاد.
هوش مصنوعی: در جایی که گویی جنگی در کار نیست و تنها یک جشن و خوشگذرانی برپاست، افرادی هستند که مشغول نوشیدن و لذت بردن از بادهاند.
(آن جنگ گویی بزمی بود که) غو و نعرهٔ کوسها، زخمه بربط بود و غرش و دَم شیپورها و گاودُمها، صدای نی.
خون روان گویی می و شرابشان بود و نعرههای آنها آواز اوجشان؛ پیالههای آنها نوک خنجرها بود و نُقل بادهٔ آنها، تیر و پیکان بود. (بانگ زیر: آواز اوجی که خواننده در هنگام نهایت شور و شوق میخواند)
هوش مصنوعی: در هر گوشه و کنار، حالتی از سرنشئگی و گیجی حکمفرماست، حالتی که هیچگاه به وضوح و هوشیاری نرسیده است.
هوش مصنوعی: زمانی که جنگ بهطور مداوم و بدون توقف ادامه پیدا کرد، بسیاری از جنگجویان کشته شدند و یا دچار آسیب و خستگی گشتند.
هوش مصنوعی: بیداری و نشاط ناگهانی از جایی به سراغ انسان میآید که ممکن است او انتظارش را نداشته باشد. در این حالت، آنچه که در ذخیره ذهن یا روح اوست به یکباره نمایان میشود.
هوش مصنوعی: او خنجر زهرآلودش را بلند کرد و با یک ضربه، تنها سرش را از بدنش جدا کرد.
هوش مصنوعی: وقتی سربازان متوجه شکست سپهبد خود شدند، دیگر دست از مبارزه کشیدند و از میدان جنگ فاصله گرفتند.
هوش مصنوعی: پس از آنکه گروه زیادی از زاول به فاصلهی سهفرسنگی رفتند، دشمن از پیش رو فرار کرد.
هوش مصنوعی: از میان آنها جنگآوران زیادی را به میدان فرستادند. هنگامی که خورشید رنگش زرد شد، آنها به عقب بازگشتند.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، شاه کابل به آنجا رسید و در هر سو، در دشت و کوه، کشتهها و زخمیها را دید.
هوش مصنوعی: از شدت درد مانند آتش به سرش ضربه زد و با آمدن شب، فرصت تلاش و کوشش برایش فراهم نشد.
مصرع دوم: بر جنازه او، رخ به خون شست و خون گریست.
هوش مصنوعی: یک بویی از عود و زعفران بلند شد که جان کشته را به آتش کشاند و جانش را سوخت.
بر انجمن: گویا به معنی «دستهای» و «گروهی» باشد یعنی بصورت گروهی.
هوش مصنوعی: هر جا که سپاهیان کشته میشدند، دیگران در شب از روی آنها به سوگ و نوحۀ آنان میپرداختند.
هوش مصنوعی: در همان شب، گروهی از سربازان به کمک نوشیار آمدند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.