گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰

 

حبیبی سیدی یا ذالمعالی

سوالله عند شمسی کالظلالی

خیالی نقش بسته عالمش نام

نمودی در خیالی آن جمالی

و عینی ناظر من کل وجه

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰

 

فلولاه و لولانا لما کان الذی کانا

اگر نه ما و او بودی نبودی این و آن جانا

و اما عینه فاعلم اذا ما قلت انسانا

یکی عین است و دو نامش یکی موج و یکی دریا

فانا عبده حقا و ان الله مولانا

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸

 

آب جویای آب این عجب است

سر آب و سراب این عجب است

ما حبابیم و عین ما آب است

جام عین شراب این عجب است

گر کسی مست شد ز می چه عجب

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲

 

جان ما بی عشق جانان هیچ نیست

درد دل داریم و درمان هیچ نیست

در همه جان جز که هم جان هیچ نیست

تن چه باشد زانکه هم جان هیچ نیست

بگذر از دنیی و عقی باده نوش

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۶

 

رند مستیم و عشق شورانگیز

عقل مخور گو ز ما پرهیز

ساقیا خم می بیار آن دم

خم می بر سر حریفان ریز

بر در می فروش خوش بنشین

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۸۲

 

آفتاب حسن او عالم منور ساخته

نقش عالم از مثال خود مصور ساخته

در میان دایره خوش خط موهومی کشید

صورت قوسین از آن معنی محور ساخته

جملهٔ اعیان عالم مظهر اسماء اوست

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۲

 

چشم ما تا عین او را دیده است

در نظر ما را چو نور دیده است

این عجب بنگر که عینی در ظهور

می نماید این همه اعیان چو نور

عین عاشق عین معشوق وی است

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳

 

یک حقیقت در دو مظهر رو نمود

دو نمود اما حقیقت دو نبود

یک وجود است و کمالاتش بسی

سر این نکته نداند هر کسی

معنیت معشوق و صورت عاشق است

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶

 

گرنه ای باطل بیا و حق پرست

از مقید بگذر و مطلق پرست

حق وجود است و یکی می دانمش

گرچه باطل را عدم می‌خوانمش

چون یکی اندر یکی باشد یکی

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۷

 

در دو عالم جز یکی موجود نیست

ور تو گوئی هست آن مقصود نیست

با خیال دیگری گر سرخوشی

خوش خوشی جام شرابی می کشی

هر خیالی را که می بینی به خواب

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۱۰

 

صوت نائی بشنو از آواز نی

تا تو را رهبر شود ای نیک پی

راز نائی می کند نی آشکار

این سخن از نعمت الله یاد دار

می زنندش نی به آواز حزین

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۱۴

 

با تو گویم نکته ای در نقطه ای

وصف نقطه می کنم در نکته ای

از سه نقطه یک الف ظاهر شده

در حروف آن یک الف ناظر شده

نقطهٔ ذاتست اصل این عدد

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۳۷

 

بیا با ما درین دریا به سر بر

از اینجا دامنی خوش پر گهر بر

ز ما بشنو حبابی پر کن از آب

حباب از آب و در وی آب دریاب

به معنی آب در صورت حباب است

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۵۷

 

ذکر حق ای یار من بسیار کن

تا توانی کار خوش در کار کن

پاک باش و بی وضو یک دم مباش

جز که با پاکان دمی همدم مباش

دور باش از مجلس نقش خیال

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۳

 

گنج اسم اعظم از ذات و صفات

آشکارا کرده اندر کائنات

هر کجا کنجی است گنجی در وی است

کنج هر ویرانه بی گنجی کی است

معنی او گنج و صورت چون طلسم

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۴

 

گوهر ار جوئی در این دریا بجو

سر آن درّ یتیم از ما بجو

نقد گنج کنت کنزاً را طلب

هر چه می‌ خواهی بیا از ما طلب

ساقی مستیم و جام می به دست

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مثنویات » شمارهٔ ۶۵

 

در صدف گوهری نهان گشته

آن نهان بر همه عیان گشته

صدف و گوهریم و دریا هم

نظری کن به عین ما فافهم

صدف ما اگر چنان باشد

[...]

۱۰ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود