رند مستیم و عشق شورانگیز
عقل مخور گو ز ما پرهیز
ساقیا خم می بیار آن دم
خم می بر سر حریفان ریز
بر در می فروش خوش بنشین
از سر کاینات هم برخیز
جاودان گر حیات میجوئی
جان و جانان به همدگر آمیز
گر حلیمی تو بردباری کن
آب دیده به خاک ایشان ریز
بر سر خاک عاشقان چو رسی
قصر شیرین بساز و هم شبدیز
همچو فرهاد میل خسرو کن
گو مترس از صلابت پرویز
عشق شیرین گرش بود فرهاد
عشق سرمست و خنجر سر تیز
عقل مخمور و إرهٔ عمری
به ازین نیست هیچ دست آویز
دامن سیدم به دست آور
به ازین نیست هیچ دست آویز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و مستی و گریز از عقل و تفکر است. شاعر از ساقی میخواهد تا شراب بیاورد و جمع را به شادی دعوت کند. او به حاضران توصیه میکند که در پی عشق حقیقی بروند و از دنیا و کائنات فاصله بگیرند. عشق را به عنوان یک نیروی شگفتانگیز توصیف میکند که حتی با وجود درد و رنج، ارزشمند است. در پایان، شاعر تأکید میکند که هیچ چیز به اندازه عشق راستین ارزش ندارد و تلاشی برای رسیدن به آن نمیتواند بیفایده باشد.
هوش مصنوعی: ما آدمهای آزاد و بیخیالی هستیم که عشق در دلمان شعلهور است. نگذار عقل و منطق ما را در مسیر عشق محدود کند. از ما بگریز اگر میخواهی خود را در قید و بندهای عقل گرفتار نکنی.
هوش مصنوعی: ای ساقی، ظرف شراب را بیاور و در هنگام خوشی با بادهات بر سر رقبایت بریز.
هوش مصنوعی: بر در خانه شراب، با نشاط و خوشحالی بنشین و از زندگی لذت ببر؛ زیرا که از این دنیا نیز میتوان برخاست و به معانی بالاتر رسید.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی زندگی پایدار و ابدی داشته باشی، باید روح و عشق را با یکدیگر عجین کنی.
هوش مصنوعی: اگر انسان باحلمی هستی، صبور باش و اشکهایت را برای آنها که آسیب دیدهاند، بریز.
هوش مصنوعی: وقتی به خاک عاشقان رسیدی، قصر زیبایی بساز و اسب شبدیز را نیز همراه داشته باش.
هوش مصنوعی: مانند فرهاد، عشق و تمایل به خسرو را در دل داشته باش، اما از قدرت و بزرگی پرویز نترس.
هوش مصنوعی: عشق اگرچه لذتبخش و شیرین باشد، اما همچنان میتواند خطرناک و دردآور باشد و به آدم حس سرمستی ببخشد، درست مانند وضعیتی که فرهاد در آن بود.
هوش مصنوعی: عقل مست و زمان عمر من بهتر از این دستاویزی ندارد.
هوش مصنوعی: بهتر از این نیست که دامن سید را به دست بیاوری و هیچ چیز دیگری نمیتواند به تو کمک کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرچه زردست همچو زر پشیز
یا سفیدست همچو سیم ارزیز
منم امروز بسته در سمجی
چشم بر دوخته چو مار گریز
هست پیراهنی و شلواری
نیست بر هر دو نیفه و تیریز
بر جهان دارم و روا دارم
[...]
ای سنایی به گرد حران گرد
تا بیابی ز جود ایشان چیز
نزد نادیدگان و نااهلان
کی بود بذل و همت و تمییز
کودک خرد بیخرد بدهد
[...]
نرگسم وعده کرد و داد پیاز
شکرم وعده کرد و داد مویز
عوض در بمن نمود شبه
بدل زر بمن رسید پشیز
نیست انبان بی سر و پایان
[...]
پلپلی چند را بر آتش ریز
غلغلی در فکن به آتش تیز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.