گوهر ار جوئی در این دریا بجو
سر آن درّ یتیم از ما بجو
نقد گنج کنت کنزاً را طلب
هر چه می خواهی بیا از ما طلب
ساقی مستیم و جام می به دست
می خورند از جام ما رندان مست
ملک میخانه سبیل ما بود
آید اینجا هر که او ز اینجا بود
هر کجا رندی است ما را محرم است
هر کجا جامی است با ما همدم است
صورت ما مظهر معنی ماست
این و آن ، دو شاهد دعوی ماست
علم وجدانی است علم عارفان
علم اگر خوانی چنین علمی بخوان
قول ما صدیق تصدیقش کند
آن محقق نیک تحقیقتش کند
تا ننوشی می ندانی ذوق می
تا نگردی وی نیابی حال وی
مستم و خورده شراب بی حساب
هر که بیند گویدم خورده شراب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.