مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و سوم
پنهان کنیمش تا ازو جان فرد و تنها میچشد
ترجیع گیرد گوش او، از پردها بیرون کشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۲۴ - در معنی آنک مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان
مهر تلخان را به شیرین میکشد
زانک اصل مهرها باشد رشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز
زانک سرمهٔ نیستی در میکشد
باده از تصویر شیطان میچشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹ - گمان بردن کاروانیان که بهیمهٔ صوفی رنجورست
دم دهد تا پوستت بیرون کشد
وای او کز دشمنان افیون چشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴ - قصهٔ اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
این بدین سو آن بدان سو میکشد
هر یکی گویا منم راهِ رَشَد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد
خاک قارون را چو ماری درکَشد
استن حنانه آید در رَشَد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
باز دریا آن عوضها میکشد
از کجا دانند اصحاب رشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۰ - آموختن پیشه گورکنی قابیل از زاغ پیش از آنک در عالم علم گورکنی و گور بود
میروی گه گمره و گه در رشد
رشته پیدا نه و آنکت میکشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۴ - تفسیر یا ایها المزمل
هر که او چل گام کوری را کشد؟
گشت آمرزیده و یابد رَشَد؟
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۶۱ - نصیحت دنیا اهل دنیا را به زبان حال و بیوفایی خود را نمودن به وفا طمع دارندگان ازو
در جهان هر چیز چیزی میکشد
کفر کافر را و مرشد را رشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۷ - اعتراض کردن معترضی بر رسول علیهالسلام بر امیر کردن آن هذیلی
وحشتت همچون موکل میکشد
که بجو ای ضال منهاج رشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۷ - اعتراض کردن معترضی بر رسول علیهالسلام بر امیر کردن آن هذیلی
چونک کوته میکنم من از رَشَد
او به صد نوعم بگفتن میکشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۳ - بیان آنک نور که غذای جانست غذای جسم اولیا میشود تا او هم یار میشود روح را کی اسلم شیطانی علی یدی
از نهانخانهٔ یقین چون میچشد
اندکاندک رخت عشق آنجا کشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۶ - قصهٔ آن حکیم کی دید طاوسی را کی پر زیبای خود را میکند به منقار و میانداخت و تن خود را کل و زشت میکرد از تعجب پرسید کی دریغت نمیآید گفت میآید اما پیش من جان از پر عزیزتر است و این پر عدوی جان منست
چون ز مرده زنده بیرون میکشد
هر که مرده گشت او دارد رشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را کی اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت میدارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر میکند و در صد هزار حیات کی معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمینگرد
میکشد حق راستان را تا رشد
قسم باطل باطلان را میکشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را
هین مشو شارع در آن حرف رشد
که سخن زو مر سخن را میکشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۷ - رجوع کردن به قصهٔ قبه و گنج
آن حبیب و آن خلیل با رشد
وقت آن آمد که گوش ما کشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۹ - حکایت شب دزدان کی سلطان محمود شب در میان ایشان افتاد کی من یکیام از شما و بر احوال ایشان مطلع شدن الی آخره
مر یتیمی را که سرمه حق کشد
گردد او در یتیم با رشد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۹ - حکایت شب دزدان کی سلطان محمود شب در میان ایشان افتاد کی من یکیام از شما و بر احوال ایشان مطلع شدن الی آخره
باطلاند و مینمایندم رشد
زانک باطل باطلان را میکشد