گنجور

 
۱
۲
۳
۴
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

زُدوده گردد از زنگِ تباهی

به چشمش خوار گردد شاه و شاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام

 

گر ایدون کز تن ما گاهگاهی

پدید آید خطایی یا گناهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

بیابی اندرو چندان که خواهی

شگفتی‌های پیروزی و شاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

نبردی کرده بر هر جایگاهی

برو بشکسته سالاری و شاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را

 

سپاهی را ولایت داد و شاهی

نه زشتی‌شان نمود و نه تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

ز هر شَهری سپهداری و شاهی.

ز هر مَرزی پری‌رویی و ماهی.

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۵ - آگاه شدن ویرو از آمدن موبد بهر جنگ

 

ز هر شهری و از هر جایگاهی

همی آمد به درگاهش سپاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

بدین زاری بکشته‌ستند شاهی

ز لشکر نیست او را کینه خواهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو

 

سپاهی شد ازُو پویان به راهی

ز دیگر سو فراز آمد سپاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

پس آنگه سی جمازه ساخت راهی

بریشان گونه گونه ساز شاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

جوانی داری و خوبی و شاهی

فزون تر زین که تو داری چه خواهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

نپیمایی به دل راه تباهی

کزو رسته نیامد هیچ راهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

چه نیکو گفت خسرو با سپاهی

چو شرمت نیست گو آن کن که خواهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن

 

نه کردم نی کنم هرگز تباهی

اگر روزم چو شب گیرد سیاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

تو در زیبایی آن رخشنده ماهی

کجا تاریکی و تیمار کاهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

بماند با شب تیره سیاهی

بپوسد در درون جوی ماهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

چو چیزی زین که داری بیش خواهی

ز بیشی خواستن یابی تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

برون رو تو به هر راهی که خواهی

رفیقت سختی و رهبر تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

چه خواهی ای دل از جانم چه خواهی

که جان را از تو ناید جز تباهی

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
 
تعداد کل نتایج: ۶۷