فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
زُدوده گردد از زنگِ تباهی
به چشمش خوار گردد شاه و شاهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
گر ایدون کز تن ما گاهگاهی
پدید آید خطایی یا گناهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
بیابی اندرو چندان که خواهی
شگفتیهای پیروزی و شاهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
نبردی کرده بر هر جایگاهی
برو بشکسته سالاری و شاهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
سپاهی را ولایت داد و شاهی
نه زشتیشان نمود و نه تباهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
چو کردم آفرینش چند گاهی
بدین گفتار ما بگذشت ماهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
ز هر شَهری سپهداری و شاهی.
ز هر مَرزی پریرویی و ماهی.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۵ - آگاه شدن ویرو از آمدن موبد بهر جنگ
ز هر شهری و از هر جایگاهی
همی آمد به درگاهش سپاهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
بدین زاری بکشتهستند شاهی
ز لشکر نیست او را کینه خواهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۶ - اندر صفت جنگ موبد و ویرو
سپاهی شد ازُو پویان به راهی
ز دیگر سو فراز آمد سپاهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
پس آنگه سی جمازه ساخت راهی
بریشان گونه گونه ساز شاهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
جوانی داری و خوبی و شاهی
فزون تر زین که تو داری چه خواهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
نپیمایی به دل راه تباهی
کزو رسته نیامد هیچ راهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
چه نیکو گفت خسرو با سپاهی
چو شرمت نیست گو آن کن که خواهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۹ - رفتن دایه بار دیگر به پیش ویس و حال گفتن
نه کردم نی کنم هرگز تباهی
اگر روزم چو شب گیرد سیاهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
تو در زیبایی آن رخشنده ماهی
کجا تاریکی و تیمار کاهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
بماند با شب تیره سیاهی
بپوسد در درون جوی ماهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
چو چیزی زین که داری بیش خواهی
ز بیشی خواستن یابی تباهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان
برون رو تو به هر راهی که خواهی
رفیقت سختی و رهبر تباهی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان
چه خواهی ای دل از جانم چه خواهی
که جان را از تو ناید جز تباهی