بپوشید آن لوا را در صفاهان

بدانش تهنیت کردند شاهان

ز بانگ طبل و بوق مژده‌خواهان

نخفتم هفت مه اندر صفاهان

چو سلطان معاصم شاه شاهان

به فال نیک آمد در صفاهان

چه خواهی نیک‌تر زین ای صفاهان

که گشتی دار ملک شاه شاهان

کِه و مِه را چو بینی در سپاهان

همه هستند او را نیک خواهان

سپاهی رفت بیرون از صفاهان

که صد یک زان ندیدند ایچ شاهان

بماندم زین سبب اندر صفاهان

نرفتم در رکاب شاهِ شاهان

همه گُردان و سالاران و شاهان،

هنرمندان و دلخواهان و ماهان.

که باشم من که دارم رخت شاهان،

به کام خویش و کام نیک‌خواهان.

چو ویرو چیره شد بر شاه شاهان

بدید از بخت کام نیکخواهان

چنین دادش پیام از شاه شاهان

که دل خرسند کن ای ماه ماهان

بدین دو چیز بفریبند شاهان

روا باشد که بفریبند ماهان

چو در مرو گزین شد شاه شاهان

عدیل شاه شاهان ماه ماهان

چو در مرو گزین شد شاه شاهان

دلش خرم به روی ماه ماهان

سمن‌بر ویس گفت ای شاه شاهان

به شادی زی به کام نیکخواهان

چو از مستی در آمد شاه شاهان

نبود اندر کنارش ماه ماهان

چو باز آمد ز قلعه شاه شاهان

نبد همراه با او ماه ماهان

دگر ره در سرای شاه شاهان

فروزان گشت روی ماه ماهان

سپهبد زرد گفت ای شاه شاهان

بزی خرم به کام نیک خواهان

به باغ اندر نشسته شاه شاهان

به نزدش ویس بانو ماه ماهان