فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
چو ایزد خواست کردن این جهان را
کزو کون و فسادست این و آن را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
شود ماننده آن پیشینگان را
کزیشان مایه آمد این جهان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
گه رفتن صفاهان داد آن را
که ارزانیست بختش صد جهان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
گر او بیمار کردهست اصفهان را
همو دادش پزشک نیکدان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر
چو برخوانَد کسی این داستان را،
بداند عیبهای این جهان را.
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى
نجستی زین جهان جفت جوان را
ولیکن توشه جستی آن جهان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
شهنشه پیش خواند آن هر دوان را
بر ایشان یاد کرد این داستان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
به دام آرند شیران ژیان را
به بند آرند پیلان دمان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
سبکتر کن ز دل بار گران را
کزو آسیب سخت آید روان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
مکن پدرود یکباره جهان را
مکن در بند جاویدان روان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
نه آزارم خدای آسمان را
نه بفروشم بهشت جاودان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
بسست این فخر، مروِ شاهجان را
که آرامست چون تو دلستان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
گوا کردند یزدان جهان را
همیدون اختران آسمان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
بپردازم ز رسوایی جهان را
ز ننگ هر سه بزدایم روان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس
همین آهوست ویس بد نشان را
بدو هر روز دیگر دوستان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
فرستادش به خانه باغبان را
بخواند از خانه پنهان قهرمان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۰ - نشستن موبد در بزم با ویس و رامین و سرود گفتن رامین به حال خود
به دل مگزین تو بر من دیگران را
کجا من بر تو نگزینم روان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
چو بر دز برد موبد دلستان را
مهی دیگر بیفزود آسمان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
که بخشاید به گیتی عاشقان را
که بخشایش کند درد کسان را
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
چو ویسه دید تیر دوستگان را
برو نامش نگاریده نشان را