گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۱ - صاحب تاج انما

 

ای دل! از چاه بیخودی بدرآ

خویش را وارهان ز قید هوا

خویشتن را به دست نفس مده

سر به پای جناب عشق بنه

در خرابات عشق نه قدمی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۲۲ - صاحب ذوالفقار

 

سرت گردم ای ساقی سیمتن!

بسی کن علاج دل زار من

مرا از می عشق، سرمست کن

که من نیستم ازمی ام هست کن

بده یک دو جام از می بی غشم

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱ - طبل الرحیل

 

چون به حکم پادشاه انس و جان

درمد این گشت سلمان، حکمران

گشت چون در حکمرانی مستقل

بنده اش گشتند خلق، از جان و دل

چون زمان زندگیش آمد به سر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۰ - علمدار سپاه

 

چرا افتاده ای، ای قهرمان شیر گیر من؟!

غضنفر کش، هژبر انداز، عباس دلیر من

کدامین بی حمیت، دست های تو قلم کرده

کدامین سنگدل، قد دل آرای تو خم کرده؟

علمدار سپاه من، چه شد دست بلند تو

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۵ - جگر گوشهٔ مصطفی

 

چو در کربلا خسرو نشاتین

شهید به خون خفتهٔ دین حسین

ز جور فلک بی کس و یار شد

در آن دشت بی یار و انصار شد

نماند اندر آن وادی پربلا

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۶ - داستان غم فزا

 

باز بر جان عشقم آتش برفروخت

خانهٔ عقل مرا یکسر به سوخت

عشق آمد عقل کرد از وی فرار

می دویدم هر طرف، دیوانه وار

عشق زد بر جان افگارم شرر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۷ - باغ کربلا

 

سحرگه عندلیبی در گلستان

همی گفت این سخن با عندلیبان

که ای هم جنسهای من بنالید

چو من، در صحنهٔ گلشن بنالید

از این پس ترک آب و دانه سازید

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۹۲ - دشت بلاخیز

 

برادر جان مگر رفته به خوابی!

که زینب را نمی گویی جوابی

برایت درد دل تا کی شمارد

چه خواب است اینکه بیداری ندارد

ولی حق داری ای جان برادر!

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۳ - حلقهٔ ماتم

 

به شام چون اسرارا خرابه شد منزل

فزون ز کرب و بلا گشت بهرشان غم دل

طعامشان همگی بود لخته های جگر

شرابشان همه از قطره های اشک بصر

یکی ز هجر پدر، در خروش و آه و فغان

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۴ - آتش غم

 

چه شد که ای گل من! این چنین تو پژمردی

چراغ محفل من از چه زود افسردی

مگر به خواب چه دیدی که لب فرو بستی

دل شکسته ما را دوباره بشکستی

شوم فدای تو ای نوگل گلستانم!

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۰۸ - خون جای اشک

 

یارب! به خون پاک شهیدان کربلا

یارب! به قرب و منزلت و شان کربلا

یارب! به خون فرق علی اکبر رشید

یارب! به خون دیدهٔ لیلای ناامید

یارب! به تشنه کامی عباس نامدار

[...]

ترکی شیرازی